شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
گروه اينترنتي جرقه دانكو

پيام‌هاي اتاق

+ عشق بي وفاي من
دلم گرفته بود ، آن لحظه دلم هواي آغوشش کرده بود
تنها اشک بود که ميريخت از گونه هايم ، در آن لحظه تنها او را ميخواستم در کنارم
محکم مرا در آغوش خودش گرفت ، اشکهايم را از گونه هايم پاک کرد
و در گوشم گفت : ديوانه من که اينک در کنارتم
ميگفت تا آخرش باتوام ، عزيزم آرام باش ، من در کنارتم
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top