پيامهاي ارسالي
+
چيستان اون چيه که هرچي بيشتر بشه کمتر ميبيني؟
بچه ورامين
100/10/23
سبحان.
*دلِ خوش*
آواي من
خير.
بچه ورامين
{a h=nasrin1}آواي من{/a} چيستان جديد گذاشتين من از کجا ميتونم پيدا کنم
بچه ورامين
#چيستان من هميشه شما را دنبال مي کنم و تمام حرکاتتان را تقليد مي کنم، اما شما نمي توانيد مرا لمس کنيد يا مرا بگيريد من چي هستم؟
+
گاهي خيالم اين فاصله را طي ميکند/گلدان هاي رنگي *شمعداني*را به ديوار دلت آويزان ميکنم/بالشي از جنس محبت زير سرت ميگذارم ولالايي ارامش را برايت زمزمه ميکنم. ........................................................................... *لواشک اين رويا تمامي ندارد دوست من*
* راوندي *
99/8/9
1 فرد دیگر
28 فرد دیگر
+
سلام دوستان. لطفا در صورت امکان پرسشنامه زير رو پر کنيد. دل يه عده پژوهشگر و شاد ميکنين. قربون دستتون. https://www.porsall.com/Poll/Show/28b74a39b4a54df
+
مهم نيست آخرين زلزله ي زندگي ات چند ريشتر بود ...
مهم نيست که در آن زلزله چه چيزهايي را از دست دادي...
مهم اين است که دوباره از نو بسازي ،
جهانت را .. زندگي ات و باورت را ...
مهم شروع دوباره است .
*diafeh*
98/12/13
4 فرد دیگر
24 فرد دیگر
+
*شبيه داستاني *شده ام که جلد اولم به نرسيدن است و جلدهاي ديگر هم شرم دارند از رسيدن حرفي بزنند.........آنها مي دانند که *تا آخرين جلد زندگي ام *تو به من نخواهي رسيد...تو نخواهي رسيد...ومن.....*ذوب ميشوم.*..در اين *متن هاي پر هياهويي *که ميخواهم با تو بسازم. (nasrin)
*ترخون بانو*
96/12/22
+
*نا مسلمان...!
اينقدر با موي خود بازي نکن
دکترم گفته برايم
بي قراري خوب نيست...*
اسپايکا
96/12/18
2 فرد دیگر
16 فرد دیگر
+
*ارث مرا بده* هرچه ميخواهي نامم را صداکن گستاخ...بي پروا ....اما من پاپس نميکشم.. *دست هاي تو ارثيه من است*....ارثيه ام راپس بده.*
انديشه نگار
96/5/25
+
*دنيا آنقدر جذابيت هاي رنگارنگ دارد*#* که تا آخر عمر هم بدوي*#*چيزهاي جديد ي هست*#*که هنوز مي تواني حسرتشان را بخوري*#*.پس يک جاهايي در زندگي *3*ترمز دستي ات را بکش *3*بايست و زندگي کن.
آقوي مهندسم
96/4/29
{a h=nasrin1}آواي من{/a} به اندازه تمام افراد دنيا سليقه وجود داره.و همه اون سليقه ها قابل احترامه.فقط ما آدما بايد سليقه مونو با دلم هماهنگ کنم و تو مسير درست خرجش کنيم.البته من بعدا از متناتون انتقادم مي کنم ها:D
+
امروز باخودم خلوت کرده بودم،،برايش از عيد هاي خيالي که باتو گذرانده بودم گفتم،،،دل کوچکم عجيب بغض داشت،،وقتي حرف هاي ناتمامم را ورق ميزدم به سکوت وادارم کرد وسخت مرا درآغوش گرفت وبر همه خيال هايم مشت کوبيد.«نسرين 94بهمن»
آقوي مهندسم
96/4/29
+
به چشم هايت بگو …
آنقدر براي دلم ….. رجز نخوانند …
من اهل جنگ نيستم …
شـــاعـــرم !
خيلي که بخواهم گرد و خاک کنم …
شعري مي نويسم ، آنوقت
اگر توانستي …
مرا در آغوش نگير …
يک فنجان آرامش
95/9/16
عزيـز کرده ي ِ شعرهايــم
خواستـم بگويـم ” بي تو .. ….”
نفس ِ شعر بنـــد آمد !!
من که ديگــر
جـاي ِ خود دارم …