پيامهاي اتاق
+
يه بار با سرعت زياد تو جاده شمال داشتم ميرفتم،
يه دفه يه گاو پريد وسط جاده !
منم محکم زدم رو ترمز و خيلي شاکي شدم !
شروع کردم به بوق زدن، ديدم گاوه همينجوري وايساده وسط جاده و
عين بز داره منو نيگا ميکنه ...
يعني درگير جذبه اش شده بودم !
اومدم پياده شم ؛ ديدم گاوه يه نگا به من کرد، يه نگا به تابلوي محل عبور حيوانات!
بعد يه سر? به نشونه افسوس تکون داد و رفت !
*دختر پاييزي*
93/1/13
*ري را
:)