شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ خونه يکي از دخترهاي افه اي فاميل بوديم که براي آب کردن دل من ، کمد باربي هاشو بهم نشون داد... باباش وقتي سفرهاي دريايي ميرفت يکي از اينا رو براش مي آورد... عيد اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام يکي از اونا رو با تمام وسايلش خريد.... اون سال من به تکليف رسيده بودم و باربي من لباس درست و حسابي نداشت....مامانم قاطيِ بازي کردن من ميشد و ميگفت آخه اينکه اينطوري نميتونه بره بيرون...
چراغ جادو
اميد مهرباني
رتبه 0
0 برگزیده
270 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top