شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ براي رفتن آماده شويم...
مؤمني براى اقامه ي نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران همه او را شناختند؛
پس از او خواستند که پس از نماز بر منبر رود و پند گويد. پذيرفت .
نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد خداترس برخاست و بر پله ي نخست منبر نشست .
بسم الله گفت و خدا و رسول و اوليايش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم !هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زيست و نخواهد مُرد، برخيزد! کسى برنخاست .
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده ي مرگ کرده است، برخيزد! باز کسى برنخاست.
گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمينان نداريد؛ امّا براى رفتن نيز آماده نيستيد!
* يا اباصالح المهدي... توشه ي ما براي قيامت محبت توست... و به آن دلگرميم. اين محبت را از ما نگير.*
عالي بود التماس دعا
يا اباصالح المهدي... توشه ي ما براي قيامت محبت توست... و به آن دلگرميم. اين محبت را از ما نگير.
جناب واعظ تشكر ميكنم بابت اظهار لطف شما/منتظر دلبر ممنون از شما به خاطر تكرار دعاــــ:(آمين
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top