شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

ساعت ویکتوریا
+ دختر خــوب به دخترى ميگن كه ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . بين دوس پسراش فرق نذاره:|
طفلک شکست عشقي متحمل شده
سبحان.
*دلِ خوش*
+ ‏اگه يه روز آقا حرمتو ببينم!!! اگه براته کربلامو بگيرم...!!! چه خوبه که من با تمومه بديا کناره ضريحه شيش گوشه تو بميرم...!!!
+ وودکا+ يخ ... کليه ها متلاشي ميشه ! . عرق + يخ ... کبد خراب ميشه ! . تکيلا + يخ ... مغز داغون ميشه ! ويسکي + يخ ... قلب فنا ميشه ! . اين يخ لعنتي سلامتي ما رو تهديد ميکنه !
*ليلا*
عجب پس به علما بگيم حرامش کنه
B-)
+ ميگن احمدي نژاد هر روز زنگ ميزنه دفتر رياست جمهوري؛ فووت ميکنه...
+ رسم است بعد از خداحافظي سيگارت را روشن کني و فرسخ ها دور شوي
سبحان.
رسم است
+ ميکشم ميکشي مي کشد هر سه ميکشيم اما او ناز تو را تو دست از من و من باز اين سيگاره لعنتى را
سبحان.
و من باز
+ ميگن احمدي نژاد هر روز زنگ ميزنه دفتر رياست جمهوري؛ فووت ميکنه...
+ من به پاي عشق تو سوختم و تنها سيگار بود که براي پر کردن جايت به پاي من مي سوخت … اين را بدان تو نيز روزي خواهي سوخت … درست مثل من و سيگارم !!!
چه همدم بدي است سيگار.
+ رفتم عسل بخرم فروشنده ميگه عسل خوب داريم 75 تومن خوانسار هم هست 47 تومن عسل 7 تومني و 3 تومني هم داريم... فک کنم اون آخريا ديگه آزمايش ادرار زنبور بوده
+ به زخمهايم مي نگري ... ؟! درد ندارند ديـــــــــــــــگر ... روزي که رفتـــــــــــــــي ، مرگ تمام درد هايم را با خودش بـــــــــــــــرد ! مرده ها درد نـــــــــــــــمي کشند ... ! حرف آخرم اين اســـــــــــــــت ... برنگرد ديـــــــــــــــگر !! زنده ام نـــــــــــکن ... !
+ رفتم عسل بخرم فروشنده ميگه عسل خوب داريم 75 تومن خوانسار هم هست 47 تومن عسل 7 تومني و 3 تومني هم داريم... فک کنم اون آخريا ديگه آزمايش ادرار زنبور بوده :))))))
+ ديروز سيگار را کنار گذاشتم . . . اما امروز ، روز ديگريست ، بايد از نو کشيد . . .
+ قديما :هرکي روزه نبود بايد مي رفت يه گوشه اي يه چيزي ميخورد بقيه نبيننش الان : هر کي روزه است بايد بره يه گوشه مزاحم غذا خوردن بقيه نشه!
+ ا يک شکلات خوشحال مي شوي. با يک آدامس از ته دل مي خندي. شب امتحان با يک جزوه ي بيست برگي بال در مي آوري. لواشک ترش تعارفت کنند دست به سينه خم مي شوي و مي گويي قربان شما. اگر کرايه ات را حساب کنند که ديگر نگو و نپرس. همسايه ات آش مي آورد کاسه اش را پر مي کني از نبات. آفرين به اين مرام! به اين مي گويند يک قدر داني اساسي از همه چيز. اما همين تو به من بگو امام معصوم آمده برايت تمام خوبي هاي اين
كوچه باغ
دنيا و آن دنيا را آورده، از او هم تشکر مي کني؟ اين جا ديگر حرف از آدامس نيست که فقط نيم ساعت سرگرمت کند، صحبت از آش و لواشک نيست، کرايه ي چند صد توماني نيست که بگويي نه شاهت مي کند و نه گدا، جزوه نيست که اگر باشد مي خواني و اگر نباشد تقلب مي کني. اين جا الان در برابر امام صحبت از تمام خير است، خير ي که توي نيازمند را بي نياز مي کند از همه کس و همه چيز، مي برد مستقيم در خانه خدا. امام حسين خير دو
كوچه باغ
دو دنيا را به مردم داد و بعد از آن ها خواست در کربلا همراهي اش کنند –که آ ن هم باز خير بود براي همان مردم- اما همگي گفتند نه، جز عده ي کمي. عجب! ماجراي گذشتن زمستان و رو سياهي زغال را که مي داني؟ ماجراي جيک جيک مستان و فکر زمستان را چي؟ بفرما آدامس.......تشکر بفرما لواشک.......تشکر بفرما آش.......تشکر هل من ناصر ينصرني را هم بشنو خب.
+ طرف تو فيسبوک پي ام داده :اصول دوستي با شما چيه؟؟؟؟! منم گفتم :توحيد. نبوت. امامت.. بي شعور بلاکم کرد.... :|
درب کنسرو بازکن برقی
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله دي ماه
vertical_align_top