شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ *فيد موقت* سلام به دوستاي شب زنده دارم... اگه سوژه داريد براي داستان با موضوع اجتماعي، خانوادگي و مذهبي براي يه مجله خانوادگي بهم کمک کنيد... فردا زمان تحويله هيچي به ذهنم نميرسه :((
زندگي من:)
سلام ؛ واقعي باشه ؟
گنجي2
عرفانهاي كاذب
نه هر موضوعي مي تونه باشه... در حد 500 کلمه يعني نصف صفحه... موضوع خيلي جالب باشه يک صفحه... عرفانهاي کاذب چون مجله خانوادگيه و همه اعضاي يه خانواده مطالعه ش ميکنن فک نکنم خيلي کاربردي باشه.
کدوم قسمت زندگي تو؟ :دي
گنجي2
علل گرايش به غرب
همه ي قسمتاش خانوادگيه تازه مخاطب جمع ميكنه:))بنويسش خواهر:)
گرايش به غرب موضوع جالبيه. بايد يه طرح داستاني ببينم ميشه براش پيدا کرد يا نه...
خب تعريف کن:دي
گنجي2
چگونه بانوجوانان برخورد كنيم؟
گنجي2
بلوغ وراه هاي برخوردباآن
روياي زندگي،يک تأمل وبلاگ حقير را بخوانيد قطعا سوژه مناسبي پيدا خواهيد کرد.
گنجي2
باجوان چگونه ارتباط داشته باشيم؟
گنجي2
عوامل شادزيستن
چشم! :) مي خونم
گنجي2
عوامل افسردگي
هاجر تو كه ميدوني:)
گنجي2
توسل چه نقشي درزندگي دارد؟
در مورد اينکه اين روزا پدر و مادر ها بچه ها رو توي رفاه ميذارند و چه معايبي داره بنويس.
ولي اين روياي زندگي و يک تامل کجاست در وبلاگتون؟ پيدا نکردم؟
گنجي2
ارتباط تقوابا آرامش
عزيز دلم اون که ميشه يه رمان:دي
الان لينکش رو مي گذارم
مثلا يه عروس و داماد ميشناسم شوهره بچه نميخواد ميگه تا همه چي نداشته باشيم بچه نمياريم كه اذيت نشه!!! خوده آقاهه 29 سالشه! فكر كنم ميخواد بچه اش بجاي بابا بهش بگه بابابزرگ!!
گنجي2
نظم درزندگي
http://alereza.parsiblog.com/Posts/36
خانم سدره المنتهي، چون اين طرز فکر خودمم هست متاسفانه يا خوشبختانه نمي تونم درست قضاوت کنم و راجع بهش بنويسم! شايد مغرضانه شد:دي
جناب گنجي موضوعاتي که ميگين خيلي خوبه. حتمن براي نوشتن مقاله ازشون استفاده مي کنم ولي اگه يه طرح داستاني هم بدين، ممنون ميشم:)
ممنون جناب حسام :)
آخي.. داستان رويا رو قبلن خونده بودم... :(( :))
البته واقعيت رويا! خيلي مي شود از اين واقعيت براي نوشتن داستان استفاده کرد.هم اجتماعي محسوب مي شود و هم فرهنگي و هم خانوادگي.از نظر حقير واقعيت هاي تلخي که در اطراف ما اتفاق مي افتد بهترين سوژه براي نوشتن داستان هاي آموزنده است.
بله... حتمن... چرا که نه...
*صبا*
عزيزم هميشه آخر شب يادت ميفته چرا؟ :دي / اگه هنوز سوژه خوب پيدا نشده روش فكر كنم ؟ :)
هاجر توهم مثه خواهر من هي در حال مطلب و مقاله و اين چيزا نوشتني؟:دي
غم نان !
راجع به مرگ يک گدا بنويش
خب صبايي نصف شب تنها وقتي يه که براي کار مي مونه برام... خصوصن الان تو اين اوضاع اسباب کشي.. فقط به خاطر قولي که دادم مي نويسم وگرنه ميرفتم تخت مي خوابيدم، با اين خستگي زياد...
آره آره... يه روز نميشه فکرم يا قلمم مشغول نوشتن چيزي نباشه:دي
غم نان........ قلبن زياد سوژه طنز به ذهنم ميومد الان ولي همش سوژه هاي غم دار...
اتفاقن سالها قبل يه داستان نوشتم راجع به مرگ يه گدا.. گدايي که اون طرف اتوبان شي براقي چشمش رو ميگيره. ميخواد بره اون طرف تا برش داره. عجله داره چون ممکنه کسي ببيندش... در يک قدمي اون شي ماشين بهش ميزنه و اون شي چيزي جز يک دکمه براق بيشتر نبوده... البته بيشتر يه داستان نمادينه
سلام , يادداشت [ کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست ] را از اين وبلاگ مطالعه نمئيد , اگر برايتان قابل استفاده بود , تقديمتان ميگردد. http://sarcheshmeiran.parsiblog.com/Posts/53/%d9
سيبيل
نفشتم:دي
امشبم يه دونه ديگه شو نوشتم :دييييييييييييي
*صبا*
به سلامتي :)
آره بدون اذيت و آزار سوژه اومد خودش :))
*صبا*
چه بچه خوبي شده :) آفرين
آخه داستان قبلي سردبير خيلي ازم تعريف کرد، جو گرفتم:دي
*صبا*
:)) چه خوب :) اي ول ..
آره. گفت با داستانت گريه کردمو ايناااااااااااا منم جوگير!! نزديک بود ذوق مرگ شم جلوش :)))))))
*صبا*
اوه اوه مگه چي نوشته بودي؟ بابا نويسندهههههههههههههههه :)
والا يه داستان کوتاه چهارصد کلمه اي بود در مورد جنگ و اينااااااا
*صبا*
دفاع مقدس خودمون؟
اوهوم:دي
*صبا*
:) آفرين آفرين :) ... بدم مياد محدود بشم تو داستان نويسي :( ...
يني چي؟ بدت مياد محدود بشي؟
*صبا*
اين که بگن 400 کلمه باشه و اينا
نه. محدوديت نداره از اين جهت. تو هرچقدر دلت مي خواد بنويس!
*صبا*
:) باوشه :دي ...مرسي
قبلنا که حرفه اي کار نمي کردم وقتي ميشنيدم مثلن داستان 100 کلمه اي، خندم ميگرفت ميگفتم چقد خنده دار ولي الان مي بينم خيلي راحته و شدني:دي
*صبا*
ان شاء الله من هم حرفه اي بشم و سختم نباشه ديگه :)
داستان نفرستادي که برام :دي
*صبا*
حال اون موقع م رو که ديدي ... بعد از اون موقع هم ديگه وقت نکردم بهش فکر کنم :(
سلام بر شما من اصلا داستان بلد نيستم . چي هست حالا؟:))))
سلام وقت که تموم شده براي دادن موضوع .......ولي تولدت مبارک .الهي صد و بيست ساله شي ...تصور کن صدوبيست سالته عصا به دست داري .. با عينکاي زمان آينده با قلم جادويي مي نويسي...دي :) عينکاي زمان آينده چجورين خدا مي دونه !!!.
هميشه وقت هست خانومي!
چرا در اماکن عمومي براي جلب توجه ازتصوير خانم هاي بي يا بد حجاب استفاده ميشه.موضوع خوبي نيست؟
ميگم اين فيد خوبه موقت بوده =)
از کاربران تاثيرگذار اينجا بود .. چقدر ازشون آموختم حيف که اينجا نيستند و شکر که رابطه مجازيمان قطع نشده :)
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top