شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ گفتم اين عاشقي ما را کشت. دردم به اين گفتگو چاره نمي گردد که دچارم کرده اي، بيچاره! کجا مانده تا نگشته باشم! کجا!؟ مرحمتي کن مرا به ديدن رويت که مدهوش شوم در اين چاره ي ناچار خويش. گفت چشم سر، ياراي ديدار من نيست! … به شيوه و شيون چنان دلبري کردم که طاقتم نماند و مدهوش در خواب شدم. در خواب شنيدم صدايش را که گفت ببين مرا!...
جزتو
92/1/18
*خرسند*
دامنش گرفتم که چنين-چنين خوبي تو، رهايت نمي کنم تا جان از تنم پر کشد. از شوق و وجد برخواستم. دستهايم بر گريبانم محکم گره خورده بود! ... شنيدم به زبانِ قاري، بانگ مي کرد انا اقرب بکم من حبل الوريد!
*خرسند*
شب بخير ... التماس دعا
ساعت دماسنج
*خرسند*
رتبه 0
0 برگزیده
322 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top