فرستنده :
عارفي
جمعه 91/8/26
تا ابرتير ه هست دلم وا نميشود
يعني مقيم خانه گلها نميشود
موجيست در دلم كه به سا حل نمير سد
شوريست در سرم كه شكيبا نميشود
اند يشه كويري چشمان تنگ من
افسوس محو وسعت دريا نميشود
درسا يه سار باغ سپيدارعشوه گر
درد آ شنا ي لا له صحرا نميشود
ازمن مپرس علت اين داغ بي شكيب
رازيست سر به مهر كه افشا نميشود
شهر از حضور دلهره بيمار گونه است
وقتيكه عشق و عا طفه معني نميشود .
(سارائي)