شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ بچه ها جاتون خالي ديشب يه مراسمي بود واسه محرم بيا و ببين هيچ وقت يادم نميره تو مرز عراق داشتم خدمت ميكردم بيشتر بچه هاي اونا هم زبون بوديم يه مسئول گردان داشتيم بچه ايلام بود برگشت گفت روز تاسوعا بود دلم ميخواد بچه هاي آذري زبان از اون روضه هاي معروفشون بگن گريه كنيم خيلي حال عجيبي بود يه روضه اي گفتيم بيا ببين كل پادگان خون گريه ميكردن الان چند سال از اون زمان ميگذره
ساعت ویکتوریا
خسته ام
رتبه 0
0 برگزیده
179 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top