فرستنده :
محمد حسن اسايش
پنج شنبه 91/4/1
گوش بر حلقه ي در آويزان چشم بنشسته براهت گريان
دل از اين مژده که خواهي آمد هست از شوق وصالت لرزان
در رهت بدرقه سازد هر شب تا سحر مصحف وادعيه ، زبان
بس که درراه تو هستم سر پا رفت از پاي مرا تاب وتوان
دست از دامن الطاف خدا دست بردار نباشد يک آن
همه از غيبت تو مي نالند همه از هجر تو بي صبر وامان
همه از خيمه ي بيداد وستم که بپا گشت به صحراي زمان
همه ازنخل رطب دار اميد که بخشکيد دل پير وجوان
همه از شعله ي نوميدي ياس که بر آيد زوراي دل وجان
همه از وحشت عفريت نفاق که دهد چهره به هر دوست نشان
همه از سر کشي موج گناه که زندطعنه بروي انسان
همه از مردن يزدان شرف زير پاي هوس بي شرفان
همه ازپنجه ي خونخوار ستم که مکد خون دل مضلومان
همه از بي خودي خود دلتنگ همه گويند بصد آه وفغان
بارالها تو به اين زودي زود قائم آل محمد برسان
بنقل ازسرودهاي امام مهدي عج....ص 134- چاپ انتشارات قلم گردآورنده : حسين حقجو
فرستنده :
سيده فاطمه
سه شنبه 90/11/18
سلام
معلم به خاطر سفيد بودن برگه نقاشي ام به من صفر داد
و همه به من خنديدند.
اما من
اما من خدايي را کشيده بودم که مي گفتند ديدني نيست
تولدتون مبارك باشه
به اميداينده ي روشن براي شما
فرستنده :
مـــــــــــــهـــــــــــــاجـــــــــــــــــر
چهارشنبه 90/10/21
آري گمنـــــــام رفتـــي...
برايــت فرقـــــي نداشت....
مهم اين بود که معشوقــــت نامـــت را بـــداند و بــــــــــــــــــس!
امام (ره) و شهداء را ياد کنيم با ذکر يک صلوات...