فرستنده :
سحر
شنبه 91/6/18
دل تنگيهامو بردار پيش خودت نگهدار
وقتي که تنها شدي منو به يادت بيار
.
.
.
.
وقت دل تنگ ميشم پشت در قلبت هي در مي زنم
پس هر وقت قلبت ميزنه بدون دلم برات تنگ شده
.
.
.
.
دلم !!!!!!!!!
درد ميکنه ؟
نه !
ميپيچه ؟
نه !
ميسوزه ؟
نه !
پس چي ؟
دلم برات تنگ شده
فرستنده :
يـــــال كــرج
جمعه 91/5/27
سلام آروشا خان
حال و احوالت چطوره؟
ميگم
معني اسمت چيه؟
آروشا...؟؟؟
بعد چرا اسم وبتو تركيبي از كلمه هاي انگليسي و فارسي گذاشتي؟
اي وا... تو هم مثل من پرسپوليسي هستي...
فرستنده :
سحر
جمعه 91/5/27
مرا کسي نساخت، خدا ساخت
نه آنچنان که “کسي مي خواست”،
که من کسي نداشتم.
کسم خدا بود،کس بي کسان.
او بود که مرا ساخت، آنچنان که خودش خواست.
نه از من پرسيد و نه از “من ديگر”م.
من يک گل بي صاحب بودم.
مرا از روح خود دميد.
و بر روي خاک و در زير آفتاب،
تنها رهايم کرد.
“مرا به خودم وا گذاشت”