شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
بفرمايين مجلس عزاي پسر فاطمه اينجا حسينه دل است و خريدار دلتان منتقم خون حسين(ع)...اين الطالب بدم المقتول بكربلا

پيام‌هاي اتاق

ساعت ویکتوریا

* هاتف *

+ زماني که محتشم در مرثيه برادرش (عبدالغني) كه در سفر مكه فوت نموده بود، نوحه‌خواني كرد، شب در عالم رؤيا اميرالمؤمنين(ع) به او فرمودند: چرا در مصيبت برادرت نوحه مي‌خواني اما براي فرزندم حسين، مرثيه نمي‌گويي؟ محتشم عرض‌كرد: يا اميرالمؤمنين! مصيبت سيد‌الشهداء(ع) خارج از حد و حصر بوده و نمي‌دانم از كدام مصيبت او شروع كنم؟ حضرت به او فرمودند: بگو (باز اين چه شورش است‌كه در خلق عالم است) محتشم از خواب
* هاتف *
بيدار شده و بقيه را سرود تا رسيد به اين بيت: (هست از ملال گرچه بري ذات ذوالجلال) و در مصرع بعدي متحير ماند چه بگويد كه شايسته مقام حضرت ربوبي باشد ولي باز مؤيد به مدد غيبي شده و در خواب حضرت ولي‌عصر(عج) به او فرمودند: بگو (او در دل است و هيچ دلي نيست بي ملال) پس بيدار شده و آن بند را به پايان رساند.
چراغ جادو
گروه حسينيه پارسي بلاگ
vertical_align_top