شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ شهريور عاشق انار بود اما هيچ وقت حرف دلش را به انار نزد آخر انار شاهزاده ي باغ بود تاج انار کجا و شهريور کجا انار اما فهميده بود ميخواست بگويد او هم عاشق شهريور است اما هر بار تا مي رسيد فرصت شهريور تمام ميشد نه شهريور به انار مي رسيد و نه انار مي توانست شهريور را ببيند دانه هاي دلش خون شد و ترک برداشت سالهاست انار سرخ است سرخ از داغي و تندي عشق قرن هاست شهريور بوي پائيز مي دهد
لاهوت
انقدر انار دوست دارم
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top