شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

تسبیح دیجیتال
+ دلم واسه اول دبستان تنگ شده! همون وقتي که تک و تنها يه گوشه ي حياط مدرسه وايسادي... يه نفر مياد و ميگه: مياي با هم دوست بشيم؟
والا تو مدرسه ما از اين خبرا نبود!
چرا خودتون پيش قدم نميشديد؟
موقع صبحونه که ميشد همه باهام رفيق بودن!
صبحونه؟ پس غير انتفاعي و اينا!؟ : ) بله، اونجا کمتر از اين خبرا هست
منظورم از صبحونه همون نون و پنيري بود که زنگ تفريح ميخورديم!
آها! اونا عاشق بند کيف بودن
اين دغل دوستان که ميبيني...مگسانند گرد شيريني:)
قلمدون
وا اقاي خدايي شما نون و پنير مي خورديد.. دهه ما مرغ بريان بود و کباب سلطاني.
من اول با طرف دعوا ميکردم.خوب که استخون همو پوکيديم ميگفتم ما چرا داريم دعوا ميکنيم/اونم ميگفت نميدونم شايد خريم:/ ديگه تا آخر عمر دوست ميشديم
دهه شما؟ دهه 20؟:)
قلمدون
نه اقا ! آخرين دهه سده 1200 بود البته اگر گردش کنيم :)
راشد جون .. پسر عموي عزيز .. مدرسه شما که از اون اول همه توپ و تفنگ ميبرن واسه دشمن بازي .. دي
ههههه ... پسرعمو که اينا رو به شما گفته؟:)
يادت نيييي؟ همون سالا خودت تعريف کردي ديگهه ..که شوما و محمد صادق جان با آر پي جي ميرفتين تا ازش استفاده ميکردين نميدوني چرا نصف ساختمون ميومد پايين . دي
@};-
آواي من
اول راهنمايي من اينجوري بود...دقيقا همينطور:)
mp3 player شوکر
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top