فرستنده :
كبوترحرم
جمعه 91/8/19
اصمعي نامي كنيزي خو ش صورتي را ديد كه در صورتش خالي بود و در پا ها يش خلخال ، اصمعي از كنيز پر سيد كه نا م تو چسيت؟ كنيز گفت نام من كعبه ، اصمعي گفت اين خال بر صو رتت چيست ؟ گفت حجرالا سود اصمعي گفت اذن بد ه كه حجرالاسود را ببوسم كنيز گفت: (لا تنا لها الا بشقّ الانفُس) اصمعي گفت من يك كيسه درهم داد م گفت الآن ميل داري طواف كن ، ميل داري حجررا ببوس ، ميل داري داخل حرم شو . ( منتخب التواريخ ص 405)