پيام
+
[تلگرام]
وآينه دلش گرفته از دمِ غبارها
و خالي از تنفس بهار،پسته زارها
بِسفره هاي هفتسين بجايِ سبزه يِ بهار
کشيده اند خط بِخط نشانه ي حصارها
عبورِ باد از شکوهِ گيسوان حرام،و نيست
به شانه هايِ عاشقان سري زِ بي قرارها
شب از ديارِ ما،چرا نمي رود سفر، سحر؟
دلي ندارد اشتياقِ گشتن و گُذارها
دلم خوش از خيالِ تو،بهار و سالِ نو رسيد
بِعشق پرسه ميزنم به دشت ها،گُدارها
تبر زَنَند کاج را بِجُرمِ سبز باوري
ولي دوباره سرزنَد سپيده رويِ دارها
#مهدي.زکي زاده
اميد که سال جديدنان
سرشار از مهرو خيرو سلامتي و شادي و عاقبت بخيري باشد بلطف دادارمهرآفرين و به همت مردمانمان
تعمير و نصب وفروش سي
99/7/16