پيام
+
[تلگرام]
گفت ديشب داخلِ شومينه، خاکستر که: گر
بگذرم از آتش ،اما، هرگز هرگز از تبر
من کجا و شعله ها؟ بيگانگانيم از ازل
تلخ چندان نيست باشد آتش از من شعله ور
دسته دارد بر تنش از دودمانِ پيکرم
سخت باشد خوردن از يارانِ ديرين، نيشتر
هم نمک بوديم و بر زخمم نمک پاشيده است
داغِ کينِ دوستَ ست از دشمنان سوزنده تر
آتش از من نور و گرما ميرساند خلق را
باتبر سازند از من ،تير و دارِ بي ثمر
باد آمد ،زلفِ خاکستر پريشان کرد و رفت
گفتمش:دنياست ديگر،نيست مهرش معتبر
#مهدي_زکي_زاده
روز و روزگارمان سرشار باد از دوستي هاي معتبر و وفاداري هايِ پايدار و رعايت حق نمک،بلطف دادارِمهرآفرين
مسابقه عصرجديد پارسي
98/6/26