پيام
+
[تلگرام]
از ذهنِ پاييزي ، زمستاني برآيد
وقتي بکاري باد ، طوفاني برآيد
بوديم اسيرِ ظلمِ يک سلطان زماني
امروز از هرگوشه سلطاني برآيد
حکم حرامي تا که برگلبوسه دادند
برجامِ لبهامان زِ غم جاني برآيد
داديم جان تا نورِ ايمان پا بگيرد
از سفره يِ بي نان چه ايماني برآيد؟
از گرگهايِ در لباسِ ميش رفته
زخمِ زبان و چنگ و دنداني برآيد
تخمِ ريا و بذرِ کين هرجا بيفتد
دستِ تبر يا پايِ زنداني برآيد
تقديرِ دستِ پينه بسته خيرخواهي ست
ننگ است،شَرّ از پينه پيشاني برآيد
تغييرِ اين تقدير جز دردستِ ما نيست
برخيز تا الطافِ يزداني برآيد
#مهدي_زکي_زاده
اِنَّ الله لايغَيُِر ما بِقوم اِلّا يغيُِرُ ما بِاَنفسهم
بايد از خويش کنيم آغاز هر تغيير را باتوکل بر الطاف خدا
و بي شک عوض ميشوم حالِ دورانِ ما
6-
97/10/27