پيام
+
امشب
ثانيه هايي در شبِ تاريک خيال مبهم
« تداعي » گر خاطراتي غريب بود
رد پاى خاطرات...
روى سنگفرش دلم هنوز مانده
5:29 صبح .. سه شنبه 5 ارديبهشت
#هما
اون روز
103/6/11
همابانو
عه اين فيد کجا بود دوباره روو شد ؟؟:-o کلي از اين فيد خاطره دارم.:) دم صبحي که از درد بخيه هاي کف دست بريده ام سرشار لذتي مبهم بودم اينو يهويي نوشتم.. بعضي درگيري هاي ذهني با همه دردش ، اما دوست داشتني و لذت بخشن :)
همابانو
*رد پاي خاطرت، هنوز، گوشه گوشه ي خاطراتم مانده*