فرستنده :
سيد.....
سه شنبه 92/4/11
گرياندن چهل جوان
خطيب شهير حجه الاسلام والمسلمين حاج آقاي باقري که از شاگردان آيت الله العظمي ميلاني هستند، ميگفتند:يک بار خدمت استادم آيت الله العظمي ميلاني بودم، ايشان فرمودند:فلاني! منبري که مي روي چهل نفر از اين جوانان پاي منبرت را بياور؛ کارشان دارم. بنده از اين دستور استاد تعجب کردم؛ولي اطاعت امر کرده و چهل نفر از جوانان را آوردم. آقا فرمودند: يکي يکي بيايند داخل اتاق.
ما اصلا نفهميديم چه کار دارند.فقط هر جواني که وارد مي شد، پس از چند لحظه با چشمم گريان بيرون مي آمد و اصلا حرف نمي زد و حدوداً بيست نفر وارد شدند تا اين که من بي تابي کردم و داخل رفتم ببينم حکايت چيست! وقتي وارد اتاق شدم، آقا نشسته بودند و کفنشان هم کنارشان بود و هر جواني که داخل مي شد از او مي پرسيد: تو امام حسين(عليه السلام)را دوست داري؟ آنه جواب مي دادند:بله آقا. مي فرمود: خيلي؟! جواب مي دادند: إن شاء الله که همين طور است.
به محض اين که اشک از ديده ي جوانان جاري مي شد، آيت الله ميلاني سريع کفن خودشان را به اشک آنها مي ماليد و با ديدن اين صحنه،جوان ها بيشتر منقلب مي شدند و گريه مي کردند و از اتاق بيرون مي آمدند.
بعد از ايشان پرسيدم:آقا! شما که مرجع هستيد و اجازه ي اجتهاد خيلي از مراجع را داده ايد ديگر به اين مسئله احتياج نداريد.آقا فرمودند: اگر به دردم بخورد، همين توسّل به حسين زهرا(عليهما السلام) است.
حلّال جميع مشکلات است حسين شوينده ي لوح سيّئات است حسين اي شيعه تو را چه غم ز طوفان بلا جايي که سفينه النجاه است حسين
کرامات معنوي/23