فرستنده :
سعيــد نـوروزپــور
چهارشنبه 92/9/27
בيدـہ اے شيشـہ هاے اتومبيل را...
زمانے ڪـہ ضربـہ اے مے פֿـورند و مے شڪنند..
בيدـہ اے شيشـہ פֿـرد ميشود ولے از هҐ نمے پـاشد؟!!
ايטּ روزهــا هماטּ شيشـــــہ اҐ ...
פֿـردو تڪـہ تڪه....
ازهҐ نمے پاشҐ ولے شڪωـتـــہ اҐ
فرستنده :
امیر حسین قدرتی
چهارشنبه 92/9/20
آخر پاييز شد ، همه دم مي زنند از شمردن جوجه ها !!!
اما تو امشب ،
بشمار ، تعداد دل... هايي را که به دست آوردي ...
بشمار ،تعداد لبخند هايي که بر لب دوستانت نشاندي ...
بشمار ، تعداد اشک هايي که از سر شوق و غم ريختي ...
فصل زردي بود ، تو چقدر سبز بودي ؟!
جوجه ها را بعدا با هم ميشماريم...
پيشاپيش يلدا مبارک
فرستنده :
اري
پنج شنبه 92/9/7
چرا همه گمان ميبرند من گرفتار شده ام ؟
چرا تا قلمم ميچرخد .. کسي از دور فرياد بر مي اورد ...
اي رسواي عاشق .. او کيست که دلت را برده است ؟!
چرا انسان ها در اين خيالند هر که عاشقانه مينگارد .. عاشق است ؟!
اي جماعت زود باور پاک دل .. با شمام .. هان با شما !!! ...
من دل در کمند ابروان کسي ندارم ...
من عاشقانه بر چشمان کسي خيره نميشوم ...
تنها مينويسم تا بدانم عشق نيز هست