بهزاد مير
عضويت
فهرست دوستان
محمد عابديني
(3314)
COMPUTER&NETWORK
(846)
عليرضا بهادر ...
(611)
*نرگـس*
(1810)
الهه ناز
(897)
(1603)
وروجك چشم سياه
(169)
راحله
(212)
صفحه
1
از
1
(
8
دوست)
<
1
>
از نگاه ديگران
نظري در مورد اين كاربر ارسال نشده است.
مشخصات
بهزاد مير
وبلاگ :
صداقت
پارسي يار :
156549-صداقت
بهزاد مير
نام:
بهزاد مير
نام مستعار:
سينا
جنسيت:
مرد
استان محل سكونت:
لرستان
شهر:
خرم آباد
زبان:
فارسي
تاريخ تولد:
23 / تير / 1360
سن :
43 سال و 4 ماه و 7 روز
تاريخ عضويت:
89/3/24
سن وبلاگ :
14 سال و 5 ماه و 7 روز
وضعيت تاهل:
مجرد
تحصيلات:
ليسانس
وزن:
70
قد:
179
لينك مورد علاقه:
http://www.yahoo.com/
لينك مورد علاقه:
http://sanjesh.org/
لينك مورد علاقه:
http://www.gohardasht.com/
درباره خودم:
انسان ساده اي مي تونه دانه هاي يک سيب را بشماره.تنها خداوند ميتوانه سيب هاي يک دانه را بشماره يک کافر نمي تونه خدا رو پيدا کنه همانطور که يک دزد نميتونه يک پليس رو پيدا کنه خداوند هر يک از ما را قدري دوست دارد که گويي تنها يکي از ما وجود دارد خدا بايد خيلي از گناهان و تنهايي ها خسته باشه ،چرا که اين، تنها چيزيه که ما به او ميديم خداوند يک پيشخدمت بزرگ نيست که ما با فشار دکمه ازش بخواهيم کارها رو انجام بده
بهترين حرف:
با تو سخن مي گويم ميداني پس از عشق زيباترين احساس من چيست؟ آن گاه که چشمانم را ميبندم و پرنده خيالم را پرواز ميدهم ودر دشتي به فراخي همه هستي دنبال آهوي زيبايي ميگردم که جانم را شيفته است و آن گاه که احساسم لبريز از وجود تو ميشود و آرام و بي صدا دوباره با تو سخن مي گويم از اين اشتياق از اين جادوي جاويد از اين آتش سوزان که عشق مينامم با تو نجوا ميکنم نجوا با نگاري بي همتا نگاري که ازو آتش بر جانم افتاده و در آينه نگاهم چشمان آسمانياش حک شده و غمي شيرين و ناب در جانم انگيخته و پهنه قلبم از تابش مهر او درخشان بسان خورشيد گشته با تو سخن ميگويم با تو که عشقت چون پيچکي بر شاخه سبز وجودم پيچيده و درياي مهرت کوير تشنه دلم را آباد کرده و باران تند محبتت جانم را آباد کرده با تو سخن ميگويم با تو اي محبوب من که براي ديدن چشمان خيال انگيزت چشم ميبندم و براي سخن گفتن با تو کلمات را در رود سکوت ميشويم و چون لبخندت را مجسم مينمايم و نسيم جانپرورت بر دشت وجودم بذر گلهاي بهاري ميپاشد جانم پا به پاي بهار جوان ميشود و روحم چون پرستوي کوچک مهاجر اوج ميگيرد و انديشهام چون شاهين بلند پرواز، در بلنداي آسمان گم ميشود به تماشاي باغ بزرگ گلهاي خوبي تو مينشينم و چشمانم مهمان شکوفههاي زيبايي توميگردد و مشامم عطر ياس ياد تو را ميبويد با تو سخن ميگويم خوش بوتر از بوي هر گل لطيف تر از هر شبنم و برگ نازتر از رز سفيد در صبحگاهي دلاويز با تو سخن ميگويم
آخرين يادداشت وبلاگ
ساده رفتي (سه شنبه 89 خرداد 25)
پارسي يار
|
مجله پارسي نامه
|
امكانات
|
متولدين امروز و فردا
|
تبليغات
|
قوانين سايت
|
گزارش تخلف
|
خبرنامه
|
درباره ما
|
اوقات شرعي
ParsiBlog.com ® © 2010