شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
سلام من غزل هستم مدير اين اتاق.اين اتاق رو درست كردم تا هركس حرفي تو دلش مونده و ميخواد بزنه، بزنه .براش موضوع انتخاب نكردم كه هر كس هر چي دوست داره بنويسه با تشكر

پيام‌هاي اتاق

ساعت ویکتوریا
+ اگه تو خدا رو فراموش كردي اين رو بدون اون هرگز تو رو فراموش نميكنه چون دوست داره
آ-4
90/8/29
+ ..
آ-4
90/8/29
+ سهراب : گفتي چشمها را بايد شست ! شستم ولي..... گفتي جور ديگر بايد ديد! ديدم ولي..... گفتي زير باران بايد رفت رفتم ولي او نه چشم هاي خيس و شسته ام را نه نگاه ديگرم را هيچکدام را نديد فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت : ديوانه باران زده
adamak
90/5/19
adamak
من آن خزان زده برگم.....................
+ اخرشه ديگه نه؟
صنم
نه هنوز :)
adamak
احساسه تنهايي ميكنم
منم همينطور
+ براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس
+ عشق را دوست دارم اگه يه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نميدم که مي خندومت ولي مي تونم باهات گريه کنم اگه يه روز نخواستي به حرفهام گوش بدي خبرم کن........قول مي دم که خيلي ساکت باشم اگه يه روز خواستي در بري بازم خبرم کن......قول نمي دم که ازت بخوام وايسي اما ميتونم باهات بدوم اما.....................اگه يه روز سراغم رو گرفتيو خبري نشد..........سريع به ديدنم بيا حتمآ بهت احتياج دارم
+ از ميان كساني كه براي دعاي باران به تپه ها ميروند تنها آنهايي كه با خود چتر به همراه ميبرند به كار خود ايمان دارند.
+ عشق با حسرت ديدار تو بودن زيباست
mp3 player شوکر
گروه هر چي دوس داري بگو
vertical_align_top