شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
+ [تلگرام] شهري در من سکوت کرده است و زبان در کام گرفته ست . و رودي در خيال من جاري ست به کجا مي‌رود ..!؟ به کجا مي‌برد ...!؟ به کجا ...!؟ اين آرزوهاي مرده را که چون ماهياني زهر خورده در آن دهن دره مي‌کنند به کجا مي‌برد ...!؟ به کدام دريا به کدام اقيانوس ...!؟ شهري در من سکوت کرده است و زير پوستش گيسوان دخترکاني بازيگوش بر شانه‌هاي باد به هر سوي مي‌روند و آواز کوچ مي‌خوانند وپسرکاني زرد روي با سبيلهايي کوچگتر از سبزه‌هاي روئيده بر لب جوي‌هاي بهاري خواب عروسکهايي با لباسهاي سفيد مي‌بينند که در ميان هله‌هله و کل زدن زنها و دستمالهاي رنگي براي هميشه گم ميشوند شهر اما همچنان در سکوت است سکوتي مبهم و سکوتي مرگ آور انگار همه چيز در يک بازي کودکانه يا سکانسي از يک فيلم به پايان رسيده است و کارگردان دستور کات داده است و بر بلندايي نشسته همه چيز را زير نظر دارد که مبادا صدايي از کسي به گوش برسد و اين نمايش پانتوميم بي‌نظيري که خلق کرده است از دست برود #ص_اميدي @SS_omidi
ساعت دماسنج
گلهو قطعه اي ازبهشت
رتبه 17
139 برگزیده
49 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
گلهو قطعه اي ازبهشت عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top