سادات علوي

مشخصات

سادات علوي
وبلاگ : سجاده اي پر از ياس
پارسي يار : سادات علوي-2

نام: سادات علوي
نام مستعار: سجاده اي پر از ياس
جنسيت: زن
استان محل سكونت: فارس
شهر: شيراز
آدرس: زير يکي از ابرها
زبان: فارسي
تاريخ تولد: 25 / آذر / 1344
سن : 58 سال و 11 ماه و 5 روز
تاريخ عضويت: 85/12/7
سن وبلاگ : 17 سال و 8 ماه و 25 روز
وضعيت تاهل: متاهل
قد: 165

لينك مورد علاقه: sina12.parsiblog.com/
لينك مورد علاقه: tafahoseshoda.parsiblog.com/
لينك مورد علاقه: ahmad-kazemi.blogfa.com/
درباره خودم: اي دوست و اي رهگذر !!!!اگر روزي بر قاب خالي اين بند بريده ؛گذري مي کني بدان که شادم روزي که خالي از خود و پر از او شده باشم. برايم دعا کنيد تا گنجايش تهي شدن از خود را داشته باشم. يا رب المهدي بحق المهدي اشف صدر المهدي بظهور الحجت

اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ
بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ
وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ
وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً
وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

+++++++++++

گرچه بدم ولي خدا تو رحم
كن و كمك كن. بدي مرا
مي‌بيني، دوست دارم
بنده باشم، بندگي‌ام
را ببين. اي خداي بزرگ،
رب من، اگر بدم و اگر
خطا مي‌كنم، از روي سركشي
نيست. بلكه از روي
ناداني مي‌باشد. خداوندا
من بسيار در سختي هستم،
چون هر چه فكر مي‌كنم،
مي‌بينم چه چيز خوب و
چه رحمت بزرگي از دست
دادم. ولي خداي كريم،
باز اميد به لطف و
بزرگي تو دارم.
خداوندا تو توانايي.
اي حضرت حق، خودت
دستم را بگير، نجاتم
بده از دوري شهدا،
كار خوب نكردن، بندة
خوب نبود،...

(سردار شهيد حاج احمد
كاظمي)
***********

«صبح‌ پنج‌شنبه‌ بر سر
تربت‌ شهيدان‌ رفتيم‌.
اوّل‌بار است‌ كه‌ با
مادرم‌ به‌ زيارت‌ شهدا
مي‌روم‌. بر سر قبر تازه‌
به‌ خاك‌ سپرده‌ شده‌ مي‌رويم‌.
جسمشان‌ را مي‌گويم‌. بعضي‌ها
جسمشان‌ هم‌ به‌ آسمان‌ مي‌رود.
يعني‌ كه‌ جسمشان‌ هم‌ از جنس‌
روحشان‌ مي‌شود. اين‌ را
بارها به‌ بچه‌ها گفته‌ام‌:
هيچ‌ دلم‌ نمي‌خواهد از جسمم‌
هم‌ ذره‌اي‌ بر خاك‌ بماند.
به‌ بچه‌ها مي‌گفتم‌ اگر از
جسمم‌ اثري‌ ماند بعد از
دفن‌ بر آن‌ سنگي‌ نيندازيد
و اگر سنگي‌ گذاشتيد بر روي‌
آن‌ اسمم‌ را ننويسيد.

(شهيد حبيب روزي طلب)

توضيح: نمي‌دانم چه بايد كرد، فقط مي‌دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي‌باشد. واقعاً جايي براي خودم نمي‌يابم هر موقع آماده مي‌شوم چند كلمه‌اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي‌دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد مي‌كرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين، اي خداي فاطمة زهرا(س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب العالمين.
بهترين حرف: زندگي دفتري از خاطرهاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفريم زمانه بر سر جنگ است يا علي مددي مدد زغير تو ننگ است يا علي مدديگشاد کار دو عالم به يک اشارت توستبه کار ما چه درنگ است يا علي مددي