پيام
+
[وبلاگ]
تو، آن بهار روشن مشروحي،با حس بغضهاي فروخورده-يک جام عاشقانه ي مستي ساز،با طعم لحظه هاي دل آزرده--
زيبايي اي پرنده ي رويايي، فصلي پراز حقيقت و معنايي-
فصلي پراز شکوفه ي شاديها، فصلي پراز درختِ ترک خورده--
هنگامه اي درون نگاه توست، که شکل شاخه هاي درختاني ست-
در عمق لايه هاي درون من، ريشه به پيچ وتاب جنون برده--
vnoor
90/10/22
vnoor
سرميخورم درون زمستانها، ره ميبرم به شوق معماها-
از خاطرات شهر صداي تو، تا کوچه هاي ساکت پژمرده--
طي ميکنم طريق سکوت امشب، ره ميزنم به جاده ي دور از دست-
با کوله اي به وسعت دلتنگي، از جاده اي که تاب مرا برده...