پيام
+
به نام خدا
*
چشمان پرمهرش برويم خنده ميكرد
چون باز شد چشمم براي اولين بار
از شيره جانش به كامم آنقَدَر ريخت
تا سينه ام از مهر او گرديد سرشار
در مكتبش از صبح تا هنگام خفتن
كردم بسي تكرار : بابا ... آب ... غم : پر
آري خدا او را به من گويي عطا كرد
چون من نكردم هيچ جز آزار مادر
*
قسمتي از شعري كه بيش از 30 سال پيش نوشته شد !
#لنگرودي
در انتظار آفتاب
97/11/21
*ابرار*
ان شاءالله خدا حافظ و نگهدار همه ي پدران و مادران باشه