شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ بايد از تو بنويسم از اينکه همه ي اهل خانه حسني بودند از اينکه زهرا(ع)طعم مادري را با تو تجربه کرد اولين بار مي ترسم که قلمم قِل بخورد به سمت کوچه تو نگذار کوچه را خودت مرور کن تا من روز ميلادت فقط لبخند بزنم مادربرايت لالايي مي خواند: فرزندم مانند پدرت باش پدر را که ديگر نگو،در جنگها... پيامبر(ص)تازه از او هم بيشتر حسني بود و حسين را نمي بخشيد بيشتر از تو, آخر کريم اهل بيت(ع) تو هستي
يک نفر ديگر هم در آن خانه حسني بود.مادر سفارشش را به تو زياد کرده بود. اينکه آب توي دلش تکان نخورد و نخورد تا تو بودي و .....
حتي اهل ديگر خانه همان ها که بعدا متولد شدند و ظاهرا فرزند زهرا(ع) نبودند هم بد جور حسني بودند. اصلا نفس آن يک نفر به نفس تو بند بود. دلش مي خواست با دستهاي سترگش تو را در آغوش بگيرد و... آخ اگر حياي عباسانه مي گذاشت...
امروز دلم يک جور ديگري حسني شده . همان جوري که خودت مي داني... اصلا چرا من گريه مي کنم در روز تولد تو...
چراغ جادو
عشقستان اسماعيل
رتبه 79
17 برگزیده
203 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
عشقستان اسماعيل عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top