پيام

عشقستان اسماعيل
97/10/15

+ انگار مادرم زير پاي خدا نشسته است لبخند که مي زند شکوفه هاي استجابت از دعايم شکوفا مي شوند اخم که ميکند لب که ور ميچيند به فکر که فرو ميرود منتظر که ميشود براي اينکه به سراغش بروم يا حرفش را گوش کنم حاجاتم هزارسال به عقب پرتاپ مي شود انگار که مادر زير پاي خدا نشسته است

* کميل * 97/10/28

چه قشنگ و دلنشين... خودتون نوشتيد؟

{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} سلام ممنون بله .... اغلب متنها را خودم مي نويسم . مگر شعري يا نوشته مشهوري مثل پست قبلي

{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} خيلي خوب نوشتيد آفرين

خدا همه مادرا رو حفظ کنه و درگذشتگانشونو رحمت کنه @};-

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} الهي آمين

پدرتون بهتر شدن ان‌شاءالله؟

ان شالله حالشون بهتر بشه...

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} {a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} بهترن الحمدلله . چون کبد ديگه سم زدايي نمي کنه ميل به غذا خيلي کم دارن و بسيار نحيف و رنجور شدن. گاهي حالشان خوب است و گاهي دردهاي جانکاه دارن که گريه ها و نالهايشان واقعا دلخراش است. خيلي خيلي التماس دعا دارم

از احوالپرسي دوستان ممنونم .... اين اجوالپرسي ها بسيار تاثير گذار است. الحمدلله رب العالمين به خاطر داشتن دوستان خوب:)

سلام عزيزم.. عالي ..:) @};- ان شا الله خدا مادرتون رو حفظ کنه .. ان شا الله حال پدرتون هم خيلي زود بهبود پيدا کنن

{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام خيلي ديروز به فکرتون بودم اما گذاشتم برم حرم زنگ بزنم که نرفتم:)

{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} آخيييي... ان‌شاءالله به‌زودي خبر سلامتي کاملشونو بدين.. دعاگوشون هستيم

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} ممنون انشالله الرحمن

{a h=mobarez10}مبارز..{/a} الهي امين مممنون