پيامهاي اتاق
+
«مشاعره 13 بهمن» چشيد جرعهاي از آب و آب شد جگرش |
كسي نبود و نديده چه آمده به سرش
|
كنار كوزه آبش ز پاي تا سر سوخت |
چنان كه نور تماشا برفت از نظرش
عدالتجويان نسل بيدار
89/11/14
الهه ............
شب است و شاهدو شمع و شراب و شيريني /غنيمت است دراين شب اگر دوستان بيني
الهه ............
الا يا ايه الساقي ادركاسا و ناولها/كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
سوده كريمي
الا يا ايها الساقي ادر کاسا و ناولها/که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکلها
عدالتجويان نسل بيدار
آسوده ام كه تمنا كنم تورا/ بيچاره آنكه به تو مبتلا نشد
رميصا
درياي من ! به ابر سپـردم بيـاورد :/
يک آسمان ، بهانه ي باران براي تو
عدالتجويان نسل بيدار
وآن شب كه در خماري ات غرقه بوده ام / از فرط نشئگي به بيابان همي شدم