پيامهاي اتاق
+
«مشاعره8بهمن»هر كه عيب دگران پيش تو آورد شمرد/بي گمان عيب تو جاي دگران خواهد برد(سعدي)
محمد شكوهي
98/5/12
عدالتجويان نسل بيدار
ديدن روي تو اي جان كي ميسر مي شود / پس دهانم با لبانت كي معطر مي شود
رميصا
دستاي نجيب ِ باغچه ، خيلي وقته خاليه/
از تو گلدون ، گلاي کاغذي چيدن نداره
هلوع♥
هركه به نيكي عمل آغاز كرد/ نيكي او روي بدو باز كرد
عدالتجويان نسل بيدار
دم رخ بنماي گرچه اندك / اي ماه رخ نگار مسلك
هلوع♥
کو صبرو چه دل، کنچه دلش ميخوانند/ يک قطرهي خون است و هزار انديشه
منتظر*****خاطرات من
هركس به طريقي دل ما مي شكند- بيگانه جدا دوست جدا مي شكند
رميصا
دل بــرکن و به شهـرِ دل ِ من بيا عزيز!/
زخـم زبان مردم ِ چشـمت ، به جان ِ من
عدالتجويان نسل بيدار
نام تو مي برم و از سر درد / با لبي خسته فغان مي دارم
هلوع♥
مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند/ که اعتراض بر اسرار علم غيب کند
عدالتجويان نسل بيدار
دردم دوا نمي كني، از بهر چيست / اين زخم كهنه چنين باز مي كني
dokhtaretoookhs_baba
يک نفر هست صميمانه تو را مي خواهد
مثل يک عاشق ديوانه تو را مي خواهد
گاه با ياد تو زانو به بغل مي گيرد
خاطراتش شده افسانه ، تو را مي خواهد
محمد شكوهي
دردم از يار است و درمان نيز هم / دل فداي او شد و جان نيز هم