پيام
+
من برگ ِ سفيدي بودم از نانوشته ها
"تو" آمدي
و از ميان هزاران برگ ِ اين دفتر، در من آغاز کردي
به اشتباه نوشتي؛
من شدم پر از سياهي هاي کج و ممتد.
اکنون جدا از دفتر
مچاله ام،
"او" مي گويد از اين برگ، قابي نفيس مي سازم
من اما مي گويم "تو" بيايي و ..
ري را
رهگذرم
96/8/16
*ري را
اول آبان بود آن روز، دومش را به "آن ها" گفتم ..
* راوندي *
حالا اين خوبه يا بد دوشيزه ري را ؟:)
*ري را
{a h=ravandi} راوندي {/a}فقط نگاه کردني ميشه
* راوندي *
{a h=shaerekochak} ري را{/a} جريان کاغذ مچاله چيه ؟
*ري را
{a h=ravandi} راوندي {/a}چه بگويم!
* راوندي *
چه گويم که نا گفتنم بهتر است ... :) ... زبان در دهان پاسبان سر است
کت و شلوارثامن
@suitsamen
***انتظار***
دقيقا چرا برگزيده شد؟