شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج

*ري را

+ [تلگرام] چشمانم را که باز کردم کسي نبود خانه ساکت بود و ابري .. خيره مي شوم به آبي که رنگ خون مي گيرد و هي! چهره مات خود را در آينه .. نه! نمي شود باران نم نم مي بارد در هواي ابري؛ گل در غفلت ِ من رشد مي کند ديري نمي شود که برگ هاي سبزش باز مي شود آن وقت هر روز در خانه را که باز کنم، مسخ ِ بوي گل هاي ريز ِ قرمز ِ آن مي شوم لبخندي ميزنم و چشمانم را مي بندم چشمانم را که باز کنم، مطمئن ام .. دوباره باز ميگردم ... بهار مي آيد و من بوي شکوفه هايش را در هواي ِ سفيد آسمان در حياط ِ نم زدهء خانه مان پس از باران، استشمام ميکنم به سبزه هاي باران خورده ي دشت که فکر مي کنم به صداي آب روان در جوي که گلبرگ هاي سفيد و صورتي آن را به تماشا نشسته اند و ... صبر کن،بگذار .. من اين غفلت را بيشتر دوست دارم ري را
*ري را
بهار در راه است ...
تسبیح دیجیتال
*ري را
رتبه 58
40 برگزیده
1445 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
*ري را عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top