پيام
+
[تلگرام]
در زبان تورکي، برخي کلمات مرکب و اصطلاحاتي وجود دارد که از ترکيب اسمِ يک عضو بدن با يک قيد يا صفت به وجود آمده و در بيشتر موارد معنا و مفهومي متفاوت از معناي اجزاي تشکيل دهنده اش دارد.
) اَلي دُولي ( دست پُر)
) اَلي اوزون ( متجاوز)
) اَلي دالي ( فقير)
) اَلي اَيري( دزد)
) اَلي يونگول ( بابرکت)
) اَلي آغير ( بي خير و برکت)
) اَلي بوش ( بيکار)
) اَلي سولي(ماهر - کاربلد)
) اَلي آچيق ( دست و دل باز)
) آل اياقسيز ( دست و پا چلفتي)
) ديرناقسيز( بي انصاف- خسيس)
) قلبي قره ( متعصب شديد)
) قارني زيغلي ( حسود)
) قيچي اوزون (کسي که يک جا بند نميشود)
) ديلي اوزون ( زبان دراز)
) قورساق سيز ( کم صبر و تحمل)
)جيرت قوز ( کسي که زود از کوره در ميرود)
)گُوني قالين( نفهم- يک دنده- لجباز)
) اوزي قره ( روسياه)
) گُزي قره ( عزيزِ دل)
)شور گُز ( هيز)
) اَتي آجي (آدم نچسب - گوشت تلخ)
)آل ياناق ( خونگرم)
)بويوک باش ( کلّه گنده)
) باشي سويوق( بي قيد ، بي تفاوت ،بي دقت)
) باشي اَشاغي( محجوب- سر به زير)
) بوينو بوکوک( بيکس ،يتيم)
)بورني هاوالي ( پرفيس و افاده)
) گودنسيز ( نديد بديد ،نامعقول)
)آلني آچيق ( روسفيد - کار درست)
) باشي داشلي( بدبخت - بيچاره)
) باشي آلچاق( بي آبرو- گناهکار)
) باشي اوجا ( سربلند)
) گُزي دار ( بدخواه - پخيل)
)گُزي توخ ( چشم پر- بي نياز)
)قولاغي توکلو ( متحجر- خرافاتي)
) آغزي بوتون ( رازدار)
) آغزي آچيق ( متعجب)
) آغزي پوزوق ( فحاش)
) اَنگي بوش ( پر حرف)
) بويني يوغون (ظالم، گردن کلفت)
)کال بئيين ( نفهم)
) قوش بئيين( کم عقل)
)گُزي آج ( طمعکار)
)اورگي صاف ( ساده دل)
)ديلي آجي( کسي که زبانش تلخ است)
) قارني ييرتيق ( سخن چين)
) آغزي چيريق ( سخن چين)
) اوزي قيرميزي ( پررو - بي حيا)
) ديلي پوتموش(کسيکه زبانش اختلاف ميندازد)