شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
+ [تلگرام] ذکر صالحين #روضه_حضرت_زهرا(س) شام غريبان مادر سادات سلمان ميگه تو نماز ايستاده بودم،ديدم يكي در ميزنه،خودم هم آماده بودم،نماز و شكستم،دويدم دم خانه ديدم حسين سر به ديوار گذاشته، سلمان اگه ميخواي بياي تشييع جنازه ي مادرم بيا، ميخوايم بدن مادرمون رو ببريم "رفيق خوبم خوبه،به موقع مياد كمك آدم" سلمان ميگه آروم همه ي ما گريه ميكرديم، من و مقداد و ابوذر .. بدن و آروم بلند كرديم"به عزت و شرف لااله الا الله" ديدم اين بچه هاش دارن جون ميدن، مرو مادر،مرو مادر،مرو مادر، آروم تابوت رو آورديم بيرون ، همه آستين به دهان گريه ميكردن، بعضي ها ميگن اصلاً حركت ندادن تا تابوت بيارن، همون تو خونه دفنش كردن، بدن رو حركت داديم آورديم، قبر و كنده بود اميرالمؤمنين عليه السلام،از اين شعر هر چي فهميدي خودت گريه كن. خوب شد شانه هاي سلمان بود يه وقت يكي گريه ميكنه،زود زير بغلش رو بگير،مادرشه،بچه شه،پدرشه خوب شد شانه هاي سلمان بود تا نيفتاد اميرمان از پا سلمان ميگه زير بغل هاي علي رو گرفته بودم دست هايش اگر چه ميگردد گوشواري نميكند پيدا نغمه ي لا اله الا الله ميرود از غم شما بالا تو نماز خميده ميخواني مرد سجاده التماس دعا ديدم دو ركعت نماز خوند دستاشو بلند كرد، با خاك صحرا اين دست ها آغشته شده بود، دستاشو بلند كرد ديدم ميگه خدايا به من صبر بده، بعد روش رو كرد به آن دست هاي قشنگ پيغمبر،سلام كرد،يه جمله خيلي سوزناك بود، فرمود:يا رسول الله،اين دخترت حرف هاشو به من نزد،تو سئوال پيچش كن شايد به تو بگه به سرش چي آوردن..... آجرک الله يا صاحب الزمان
جمله آخرشون:'(
تسبیح دیجیتال
يار دلارام...خدا
رتبه 93
3 برگزیده
761 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top