پيامهاي اتاق
+
روايت شده كه متوكل كبك هايى داشت كه اكثر اوقات نزد او مى آوردند و به جنگ مى انداختند. هرگاه كه آن حضرت در آن مجلس حاضر بود، كبكها با يكديگر نمى جنگيدند و اين موضوع را بارها متوكل و اهل مجلس او مشاهده كرده بودند و مى دانستند كه آن مرغان رعايت ادب نگه داشته و احترام به آن امام عالى نسب و حسب مى گذارند و به خاطر آن حضرت با يكديگر خصومت و نزاع و جدال نمى كنند. پس متوكل گفت ؛
فاطمه ايماني
91/4/6
شوق وصال...
تا زمانى كه آن حضرت در مجلس است ، كبك به جنگ نيندازند و براى خليفه مرغان و كبوتران به مجلس نياورند. منظور او اين بود كه مبادا بر مردم معجزات و كرامات حضرت آشكار گردد و مردم به جانب او متمايل شوند.
شوق وصال...
ابو هاشم جعفرى نيز روايت مى كند كه متوكل منزلى داشت كه بر اطراف آن پنجره هايى گذاشته بود و در پشت آن مرغان خوش الحان و كبوتران خوب نقش نگاه مى داشت . چنان كه از سر و صداى زياد پرندگان ، مردمى كه در آن مجلس بودند، صداى يكديگر را نمى شنيدند. هرگاه كه حضرت على النقى عليه السلام به آن مكان داخل مى شد تا وقتى كه آن حضرت در آن مجلس تشريف داشتند، همه آن پرندگان ساكت مى شدند
شوق وصال...
و چون حضرت بيرون مى رفت باز سر و صدا مى كردند.