سلام در راستاي نشر فرهنگ قرآني برآنيم تا با همكاري شما گراميان قدمي هر چند كوتاه در راستاي نشر مفاهيم قرآني برداريم. اميد كه اين حركت موجب خشنودي خدا و رضايت حضرت صاحب الامر گرديده و بركات الهي را در پي داشته باشد.
پيامهاي اتاق
+
در اوائل سوره يوسف گفته شده که يوسف را برادرانش در سرزمين کنعان به چاه انداختند اما يعقوب از قضيه سر در نياورد اما در سن پيري بوي پيراهن يوسف را از مصر استشمام کرد و فهميد که يوسف زنده است !!! چطور ميشود که در نزديکي او يوسف را به چاه مياندازند متوجه نميشود اما بوي پيراهن او را از مصر استشمام ميکند و متوجه ميشود که يوسف زنده است ؟؟؟ آيا اين نقض در گفتار ، نشان از خرافي بودن اصل قضيه ندارد ؟؟؟
باد صبا
89/11/20
فطرس .
جواب :در علم کلام در مورد پيغمبران الهي گفته شده : عصمت آنها ، معجزات آنها ، اطلاع يافتن از قضاياي خارجي همه و همه از عنايات الهي است .
فطرس .
اطلاع از قضاياي خارجي نيز اينچنين است يعني اگر خداوند مصلحت بداند عنايتي کرده و پرده ها را بکنار ميزند و از وراي قضايائي که اتفاق ميافتد به آنان نشان ميدهد و الا بمانند ديگر افراد خواهند بود .
فطرس .
خداوند متعال در يک وقت مصلحت ديد که يعقوب از فرزندش يوسف اطلاعي نداشته باشد و در وقت ديگر مصلحت بر عکس آن بوده است .
باد صبا
سلام عليكم بر فطرس محترم بايد گفت براي هر پيامبري مرتبه و درجه ايست كه اين درجه منوط به حد شناخت و قرب او به ساحت مقدس حضرت حق است در روايتي گفته شده البلاء ثلاثه للانبياء درجه للمومن امتحان و للكافر ادب حضرت يعقوب عليه السلام جداي از مصلحت خداوندي هنوز به اين حد و درجه نرسيده اند لذا بعد از سالها امتحان و تحمل اين دوري و استغاثه به درگاه حضرت حق اين درجه از معرفت را كسب مي كند.
باد صبا
اين نه تنها در مورد انبياء كه حتي در مورد ساير انسانها نيز حقيقت دارد چيزي در وراي همه ي امور مادي است كه مجردات ناميده مي شود و اين در صورتي كه فرد از تن و غرايز مادي جداشده خواهد توانست مجردات را درك كند كه طي الارض و علم به بعضي غيب ها و حتي دستور به طبيعت مادي مثل جمادات نيز حاكي از اين مسئله است به قول خواجه شيراز تو كز سراي طبيعت نمي روي بيرون /كجا به كوي طريقت گذر تواني كرد.
باد صبا
لذا در مورد حضرت يعقوب عليه السلام هرگاه تمام چيزها را از جانب خدا بداند و همه ي امور واقع شده را از مصلحت او دانسته و بي تابي نكند و تفويض داشته باشد (مرتبه اي بالاتر از توكل) به درجه بالاتر خواهد رسيد چه بسا در فيلم هم اشاره شد كه تا اسماعيل هايش را قرباني نكند چرا كه خداوند مي خواهد جز او به كسي توجه نداشته باشي .
باد صبا
همانند اين داستان در مثنوي طاقديس هست كه عارفي از كنار خانه اي مي گذشت ديد زني به شوهر خود مي گويد اگر برايم آب و نان و لباس غيره تهيه نكني اينقدر ناراحت نمي شوم كه به زني ديگر توجه كرده و او را دوست بداري عارف غش مي كند از او دليل اين غش كردن را مي پرسند مي گويد چگونه پروردگار من راضي شود كه غير او را لحظه اي در دل و انديشه آورم.
باد صبا
به جام جم آنگه نظر تواني كرد/ كه خاك در ميكده كحل بصر تواني كرد.