شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ به نام خدا شبنمي بر دانه اي نشست، گل جوانه شد گريان ز آمدن، وجود مادر که عاشقانه شد همي سخت بود ترانه زندگي و پايان انتظار بوي زندگي دوباره، بار ديگر نواخته شد گويي همه غريبد و آشنا فقط پروانه است عشق گل و پروانه بود که جاودانه شد زندگي نواختن بر تبل آرزوها نيست هر چند تلخ و ملس، داستان عاميانه شد به پاي رود نشست و بيابان ترک خورد يک روز باران آمد و گل عارفانه شد متن: عليرضا عبدي
786سلام.تقديم به دوستان پارسي و مخاطب ويژه (يازدهم)583
*ليلا*
@};-
ساعت ویکتوریا
يک فنجان آرامش
رتبه 56
42 برگزیده
1534 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top