علاقهمندي ها
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
.:راشد خدايي:.
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد... ان شاالله دوباره از محضرتان بيشتر استفاده کنيم
.:. ميثاقي نــو .:.
سلام استاد بزرگوار..
شبستان نور
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
||عليرضا خان||
چقدر دلتنگتم :'(
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(
my writings
103/1/4
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ
my writings
103/1/4
+
صداي نازک اين گل مرا مي اندازد
به ياد غنچه.بي رنگ و بوي پرپر خويش
#دلم_گرفته از اين لحظه هاي سرگردان
کنار خواهش سنگ مزار دلبر خويش
*
به ياد همدم تنهائيم که تنهايم
گذاشت ... کاش از اين راه باز برگردد
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
sobhan
103/1/3
آيا رسد پايان اين ايام رخوت و نا اميدي آيا همه پوچ بود و از پي آزار دل شد 15 سال پرسه در برزخ ماهوت آيا به پايان ميرسد اين نم نم بلا و تزوير و دروغ آيا آشيانه بر باد رفت آنجا که خيال راحت شد از نبود فايده اي از پي باور خوش صداي بت دلهره ايام کجا رفت که امروز هيچ و پوچ است اما بهتر از آن است که سقوط هوشياري آيد سراغت در تاريکي و ظلم ات راحت تر مي دهي جان تا کنار بت خندان دلبر خويش
+
با کدام تکنولوژي ارتباط گرفتيد با معبودم..
که اين چنين پرواز کرديد؟!
آن تکنولوژي را خواهانم....!
.
.
.من.تو.خدا
my writings
103/1/2
دل به تو دادم جواب ندادي دل از دنيا کندم شهادتم ندادي بار دگر به سويت ميشتابد ياران مددي ؟اشک از گونه جاري ميشود که کيوان چرا اينقدر بي قراري ؟حالا تو بگو اگر امروز قرار شهادت بود و هنوز نفس مي کشي و عذاب مي کشدي؟رفيق کجاي کاري؟خوشا به شهدايي که رفتند و عزيز گشتند و تمناي دلدار از معرفت رل به حکمت پاسخ اش دادند و من هنوز در نيمه راه باز مانده ام
4 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
باز وا کرده نگاهت به حرم پاي مرا
به ضريحت برسان دست تمناي مرا
چيست خاصيت اين عشق که با جاذبهاش
ميکشد سوي حرم خلوت شبهاي مرا
مثل من خست? دور از وطني، ميفهمي
بهتر از هر کس ديگر دل تنهاي مرا
راستش غربت قم مثل خودش سوزان است
بنشاند مگر الطاف تو در سايه مرا
به گمانم خودش اين غسل زيارت باشد
اشک شوقي که گرفتهست سراپاي مرا
دُچار
102/12/26
دل من کاشي صحن است، که معمار ازل /
کرده محدود به ديوار تو دنياي مرا /
بايد اي خوب، ببخشي به بزرگيّ خودت /
غصه پر ميکند از آه اگر ناي مرا /
آمدم سوي ضريحت، بسپار امشب هم /
خادمت باز کند پيش خودت جاي مرا /
صلي الله عليک يا حضرت معصومه بنت موسي بن جعفر و رحمه الله و برکاته
سلام@};-خوبيد انشاالله؟سال نو مبادک:)رسيدن بخير(پارسال به شي امسال بوماي رعنا،تي بشو جا واش در بوماي رعنا)،از ديدن نام شما در پارسي جداً خوشحال شديم،موفق و عاقبت بخير باشيد:)
+
هر آن چه در قلب ميگذرد را
نميتوان گفت،
براي همين خدا آه،
اشک،
خواب طولاني،
لبخند سرد و
لرزش دستان را خلق کرد...
sobhan
102/12/18
هرانچه أز نظرت ميگذرد پژواك رفتار خوب و بد توست اگر باورت اين بود كه لايق زنده بودني پس باخاطر قرص فرداي موعود را أز نظرت مي گذراني و اگر أز مسير منحرف شدي بازهمان خاطرات شيرين زندگيت را صدبار مطمئن تر در پيش مي گيري انچه در تصور جاريست چه خوب چه بد چه بلرزي چه به خواب طولاني متوسل شوي فرقي بهال ذهن پوياي تو ندارد رو فقط زمان ابتلايت به تقديرت را خالي أز تكاپوي انچه أز دهنت گذشته مي نمايي
+
[تلگرام]
برخي آدمها شمارا ترک مي کنند،
اما اين پايان داستان شما نيست.
اين پايان نقش آنها در داستان شماست…
sobhan
102/12/18
+
زندگي حوصله است
در پيچ و تاب خاطره ها
در چکه چکه هاي لحظه ها
در خوابِ بي خوابي
زندگي نگاه يخ زده اي به فرداي نامعلوم
به تباهي هر روز
به نفسهاي ايستاده ي يک طفل معصوم
زير آوار جنگ و کشتار نامحدود
زندگي همين ناخوشي هاي تلخ است
چه چيز تلخ تر از گذر ثانيه هاي عمر من و تو؟
و به دلخوشي بي خودي و خنده ي رنگ شده در پشت نقاب
زندگي حوصله است
که به سر آمده و رو به تمام است
همين
م.م هفت آسمان
كيوان گيتي نژاد و
102/12/8
سلام سلام دوستان خوب و بامرام پارسي .و سپاس از دبيران محترم و باذوق اين سرزمين قصه ها ، پارسيه هميشه پا برجا .ممنونم از انتخابتون دوستتون دارم:) بعد از سالها دوري و رکود در پارسي .مجددا داره کم کم رونق ميگيره .خداراسپاس
سلام استاد ما رو دست کم نگيريد ايشان در عين بزرگواري تخصص خواصي در تربيت افراد چموش و بد قلق دارند و صد لطف و صد حسن صد گله البته از روزگار و ناسپاسي همچو من نوعي هايي دارند که به شخصه يکي از آرزوهايي که با همه وجودم خواهان آنم عملي ست براي شادي دل شکسته و خاطر خسته از بد زمانه و ناسپاسي امثال بنده که اي کاش مي توانستم ولي پذيرش آن از جانب همچو مني يک افسانه است تا آرزو
استاد خوبم اگر مي دانستي با همه سخت گيريهايت و با همه آنچه نياز نيست به زبان آورم ولي عيان تر از عيون و ابصاري ست که من در درکش شايد عاجز باشم ولي درک و فهم و شناخت آن از همچو مني يک روياست قبولش تا يک اميد به جبران قسمتي از فداکاري که در حق من نوعي بدون نياز به جبران و تشکر انجام رسانديد والله که اين اميد را اميدوارم روزي برآورده کنيد
+
.
دلم از مهر او
تار عشق مي بافد
از شوق ديدارش
شعر
خواهم آويخت
مهربانترين نگاهش را
بر ديوار دل
گرمترين کلامش را
بر گوش جان
تا در زمستان فاصله
کور نماند اجاق خاطره
انديشه نگار
102/11/28
كيوان گيتي نژاد و
102/11/26
کجايي اي غزل تيزپاي شهادت که عمر و عاث ها خوب ما رو از هم تفريق دادند و خوب جاي مرا در اين ماتم سرا در سينه عمروعاص ها باز کردند از عشق گفتند اما از رد تو براي تداعي شدنش بهره بردند از غم. گفتند اما با خنده هاي تو تعبير به ما في نحن آن نمودند خلاصه بدکردن در اين قمار شب دوز صفتان نيک و بد را به هم بد جور و بهم بافتند
كيوان گيتي نژاد و
102/11/22
+
صفر عاشقي چيست؟
اين بهانہ اي است از دلتنگے
ادامه دارد درد….
تو کہ نيستے… بيقرارم
وچرخش عقربہ هاي ساعت
که کوک شده برروي دردهايم
هرشب ساعت 00:00
.: ام فاطمه :.
102/11/18