پيام
+
[تلگرام]
ميترسم ازآن چشمت،
که باراني باشد...
ميترسم ازآن سرت،
که طوفاني باشد....
از عشق نترسيم و،
اما!....
ريش سفيدان همه گفتن َ:...
ميترسم از آن دلت،
بي خبرم باشد...
خسته نشدم اما! شايد که شرر،
درچشم ترت باشد...
هي مي گذرد قافله عمر،
چون چشمه ساري....
ميترسم ازآن ردشدنت،
بي. نظرات باشد...
مي بيني مرا برسرهر قله کوه،
پرازفرياد...
ميترسم از آن گوش،
که بخواب کرت باشد...
ميترسم از آن آشوبگريهاي،
چشمت...
در چشم مني و چشمت،
در نبرد دگري باشد...
نيست در سرت. فکر رفتن،
مي دانم...
ميترسم از اين خواب و خيال،
که در سرت باشد...
غ.. ر.. آ
.: ام فاطمه :.
98/9/26
انديشه نگار
عالي .... ميترسم از آن دلت،
بي خبرم باشد...
2-FDAN
خوب و عالي:) با اجازه: از آن بترسي که فريادي در کوهي....ولي ندارم من آن کوه چه ترست باشد؟
* راوندي *
بسيار با احساس. :)