پيامهاي اتاق
+
اولين کسي بود که آمد و گفت ميخواهد معبر باز کند…
چند قدم به سمت ميدان دويد و ايستاد.
همه فکر کردند ترسيده،
يکي گفت: خب اين طفلکي فقط ?? سالشه…
برگشت به سمت ما و پوتينهايش را در آورد و گفت: اينها نو اند.
به سمت ميدان مين دويد.
رايحه ي انتظار
97/9/1
...سادات خانم...
شرمندم/ولي اينم ي درس هست ديگه/التماس دعا