علاقهمندي ها
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ
پيام رهايي
103/2/2
در انتظار آفتاب
لوکيشن: کاخ چهل ستون(عمارت کلاه فرنگي) قزوين
هما بانو
وااااااااااااااااااااااي خيلي قشنگگگگگگگگگ :) @};- @};-
در انتظار آفتاب
@};-
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري
تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
https://eitaa.com/parsiblog
+
*آرزوي تو چيست؟*
آرزوي خودم اينه که در منزل خودم بدون هيچ آشوبي و بدون هيچ اتفاق خاصي فقط بميرم و بعدش ساده ساده فقط دفن بشم و خلاص.
آرزوي توچيست؟
در انتظار آفتاب
103/2/2
پسرم دائم ميگه برو مسافرت برو خارج از زندگي لذت ببر اما من به او ميگويم من اگر بروم سر خاک پدر و مادرم که در بهشت معصومه قم هستند و اقواممان که در راوند هستند خيلي بيشتر از سفر به هر کجاي دنيا لذت ميبرم . البته او جوان هست و درک ميکنم که چي ميگه اما لذت واقعي در درون خود ماست و سبب ساز آنهم فقط خداست حتي اگر در راه رضاي او در انفرادي باشيم و هر لحظه شکنجه بشيم :)
+
*تجربه شخصي*
عشق به معناي عرف عاميانه بين مردم ، وجود خارجي ندارد.
تمام آن در ؛ حس مالکيت و حس نياز و رفع تنهايي و تکميل يک پروژه انسان سالم اجتماعي است .
و همه اين مفاهيم لباسي وديعه به نام عشق برتن ميکنند.وگرنه عشقي که جان را دگرگون سازد و ازخودبيخود کند را با تمام استقبال و تمايلي که بدان داشتيم؛ نديديم .شما بگومابلدنبوديم.اوکي شماکه بلدي.اگر يافتي، در هرسال و ماهي بود زير اين فيد بيا و بگو..
در انتظار آفتاب
103/2/2
عشق يک سر نهاني ست که در عالم نه عيني. دارد و نه قيمي به پايش مي رسد آنجا که فکر مي کني به کنه عشق پا گذاشتي!يکباره مي بيني از اين مقصد هنوز پا در خط شروعش نگذاشتي آنجا که مهر معشوق بر دل نشيند هر آنچه تا به ديروز مي پنداشتي که عشق است از هر سوي اين دل به سوي دلدار انگشت اشاره مي گمارد
+
دلم برات تنگ شده
نبودنت رو در روز تولدت بيشتر حس مي کنم
با يک دنيا دلتنگي و اندوه
تولدت مبارک @};-
*قاصدك*
103/1/23
+
هوالشهيد
*
اي عشق تو را جان تو و جان حسين
ما را بنشان دوباره بر خوان حسين
نوميد نخواهم شد از اين در که کرم
گرديست نشسته روي دامان حسين
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
كيوان گيتي نژاد و
103/1/16
+
هر نوايي با نگاهي از درون آيد برون ... بايد از دل با نگاهت همنوا گردد درون
پيام رهايي
103/1/14
كوروش-7
103/1/12
+
هو المحبوب..
خواستم از دلم بگويم..
نشد..!!
من عاشقي هستم که به معشوق
فقط نظاره مي کنم...!
.
.
.
من.تو.خدا
sobhan
103/1/3
اللهي شهرياري بر اين قسمت لاهوتي عند الاقتضا منم شهيد ميشم اگر خدا بخواد همين الان شهيدم و توهم با من رفيق است و الان شهادتم مبارک ام باد که حال. و فردا راحت بروم به سوي بابا و خانداني که رسانيدند و تنهام گذاشتند آري سخت است شهيد باشي غريب باشي هم سفره خاک دشمن شوي يادي ام از تو نشود جز صاحب کرم از جاني خدايت کيوان مبارک ات
+
[تلگرام]
«هوالمحبوب»
دل تنگ!!
مگر دل هم اندازه دارد که گاهي بزرگ و کوچک ميشود؟
اصلا واحد اندازه گيري دل چيست؟!
به گمان من «توجه » واحد اوست..
دل ؛ دلش توجه مي خواهد..
دوست داشتن..
اگر به دل توجه کني بزرگ ميشود همچو دريا
و اگر ناديده بگيري ميشود اندازه ي ُتُنگ..!
و شايد از تنگ ماهي هم کوچکتر
اينقدر کوچک که جان همه ي ماهي ها را ميگيرد
و خودش زين غصه تاب بر نمياورد
وبغض گلوگاه را چنگ مي زند ..
راه تنفس را مي بندد و تلظي ميکند..
در حالي که چشمانمش به اندک قطره ي داخل تُنگ خيره مانده
تا
قطره جاني شود بر جانِ بي جانش.....
#دلتنگي
#من_تو_خدا
#ف_ميرزائي
my writings
103/1/2
يبا بود اما جواب من نبود آنجا که شهادتم را پيش از امروز به خود تبريک گفتم چاره اي نيست با توهم سازيم بايد ولي اينجا همه با من غريبه هستند و کيوان چه مي گويي؟سکوت کن ديگر کسي هم سويت نخواهد شد هرچند نمي دانستم تو از اول وجودي نداشتي نداري نخواهي داشت پس هرچه دل تنگ ات نشست همانجا بيتوته کن دهان را به قمزه نگشايد و خفه خون بگير و بيش از اين خراباتي نشو مجنون
+
با کدام تکنولوژي ارتباط گرفتيد با معبودم..
که اين چنين پرواز کرديد؟!
آن تکنولوژي را خواهانم....!
.
.
.من.تو.خدا
my writings
103/1/2
دل به تو دادم جواب ندادي دل از دنيا کندم شهادتم ندادي بار دگر به سويت ميشتابد ياران مددي ؟اشک از گونه جاري ميشود که کيوان چرا اينقدر بي قراري ؟حالا تو بگو اگر امروز قرار شهادت بود و هنوز نفس مي کشي و عذاب مي کشدي؟رفيق کجاي کاري؟خوشا به شهدايي که رفتند و عزيز گشتند و تمناي دلدار از معرفت رل به حکمت پاسخ اش دادند و من هنوز در نيمه راه باز مانده ام
4 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
نميدونم چرا ميخوام اين حرفها رو بنويسم
اما با توجه به حجمِ بيماري هاي پي در پيِ اين چند ماه که درگيرشونم به دلم افتاد اين پست رو بنويسم
عمر دستِ خداست، ولي باتوجه به شدت بيماري ام گفتم امروز چند خطي با دوستان دلگويه کنم
از اواسط شهريور تا الان پشت سرهم بيمارم، چندهفته ي اول کروناي شديد گرفتم چند روز بهبود پيدا کردم دوباره همون علائم، منتهي شديدتر رو تجربه کردم دکترم گفت اينبار آنفلوآنزاي شديدگرفتم
دُچار
102/12/26
بعد از چند هفته حالِ خيلي بدم ، دچار سرفه هاي پي درپي و دردناک شدم سه هفته درگير سرفه هاي شديد و شبانه روز بودم که حس کردم يه چيز حجيم گلومو درگير کرده و احساس خفگي مي کنم.. بعد از مراجعه به چند دکتر و آزمايش و سونو و اسکن هسته اي گفتن تيروئيد پرکار گرفتم با التهاب خيلي شديد ..دکترم گفت فعلا به خاطر التهاب شديد نمي تونم داروي درمان تيروئيدِ پرکار تجويز کنم
و فعلا بايد قرص کورتون با دوز بالا مصرف کنم تا التهاب کاملا برطرف بشه،
نميدونم به خاطر مصرف قرص کورتون بود يا تيروئيد پرکار يا حجم اندوهي که در دلم بود،گاهي ضربان قلبم چنان تند و محکم تو قلبم کوبيده ميشد و اون حجم توي گلوم به گلوم فشار ميورد که هر لحظه حس مي کردم انگار قلبم ميخواد از سينه ام کنده شه و ميخوام بميرم.بعد از چند هفته مصرف دارو و آزمايش هاي پي درپي دکتر گفت التهاب تيروئيدت يکم کمتر شده
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} مادرجانم نبينمتون کوچکترين درد و رنجي وجود نازنينتون رو درگير کنه، تنتون به ناز طبيبان نيازمند مباد، الهي خدا بهتون سلامتي بده، لازمتون داريم مامان@};-@};-@};-
+
.
وقتي خيال ميکني براي هميشه مردهاي،
آنوقتي که تا پلهي آخر را
با اندوه رفتهاي
و سقوط برايت حکم آزادي دارد،
فرشتهاي کمي بالاتر از تو برايت آواز ميخواند.
ستارهاي به هوايت ميدرخشد
و دروازهاي گشوده ميشود
که راهش به قلب توست.
درست همان لحظهاي که تو منتظر نيستي،
نور ميرسد.
عشقستان اسماعيل
102/12/14