پيام
+
جان دلم ! خودم با چشمهايم ديده ام بهار از چشمهايت شروع مي شود و پاييز از موهايت ... چهار فصل را ديده ام ک مدام خيره ب توست ... بي رحم خواستني ! مي دانستي قرن قرن توست؟ سال سال توست؟ ماه ماه توست؟ روز روز توست؟
کفش هاي مکاشفه
96/7/26
کفش هاي مکاشفه
مجنون عصر من! عجيب الخلقه خان! بي اعتنايي ب درياي محبت, پناه ب اقيانوس مصلحت؛ چه فرقي مي کند! نميداني هر آبي زيادش, آدم را خفه مي کند!
کفش هاي مکاشفه
پس آرام تر جان دلم! دير نمي شود … براي رفتن هميشه وقت است ... براي نرفتن, براي از دست ندادن فرصتي ديگر از زندگي عجله کن! ... اينهمه صبوري! باز هم رويش!
کفش هاي مکاشفه
اگر تابحال سوار بر مرکب عشق الهي ميشدم, ب تحفه العيني در معراج بودم ... خدا بر من رحم کند با اين تنهايي و خيال تو ... خدا کند شيطان در من نفس نکشد ... سوار بر مرکب عشق شدن دل شوريده مي خواهد و همسفري مثل تو ... تا رسم عاشقي بياموزم و يادم نرود دلبرانه هايت ... خدا بر من رحم کند با اين گلچين کردنش!
کفش هاي مکاشفه
خدا بر من رحم کند ...
همابانو
@};-
همابانو
خيلي خيلي زيبا
کفش هاي مکاشفه
{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} مچکرم هماجان
* راوندي *
اين متن منو برد به فضاي خاصي که برام خيلي آشنا بود يادم نيست کجا خواندم يا شنيدم اما تمام احساسهاي خوبم را تازه کرد@};-
کفش هاي مکاشفه
{a h=ravandi} راوندي {/a} خيره ان شاءالله