غوغا

مشخصات

غوغا
وبلاگ : از پشت دوربين من
پارسي يار : غوغا

نام: غوغا
نام مستعار: به آفريد- آزفنداك
جنسيت: زن
آدرس: نت و اينترنت- آسمونا-من با ملائك و فرشته ها و شهدا ميپرم
زبان: فارسي
تاريخ تولد: 15 / تير / 1370
سن : 33 سال و 4 ماه و 9 روز
تاريخ عضويت: 87/12/5
سن وبلاگ : 15 سال و 8 ماه و 22 روز
شغل: قراره مهندس معمار بشم
وزن: 65
قد: 168

لينك مورد علاقه: www.ghoghatanha.blogfa.com
لينك مورد علاقه: www.shenaseyekhak.blogfa.com
لينك مورد علاقه: www.ghoghayeferagh.blogfa.com
درباره خودم: تمامه عكسايه اين وبلاگ كار خودمه هر چند استادانه نيست اما با همين عكاسي مقام اول و كسب كردم
توضيح: سلام...من غوغا.18ساله.متولد مشهد مورخ15/4/1370.ساکن زمين- ايران؛ تنهاترين آدميزاد دنيا با معيار((عشق وجود ندارد چيزي که در اين کره به نام عشق ميخوانند تنها محبت و دوست داشتن است و بس عشق را نمي توان در اين دنيا و در اين کره يافت تا زنده اي دنبال عشق نگرد و هيچ گاه فکر نکن عاشقي تنها آنان که بهشتي شدند عشق را يافته اند)) از دنيا بيزارم چون از خود بيزارم از دنيا بيزارم تا فراموش نکنم دنيا فاني ست تا فراموش نکنم من فقط براي رسيدن به هو آمده ام از دنيا بيزارم نه بيزار بلکه اين بيزاري از نفس دنياييست چون هميشه گفتم : « اي فرزند انسان چه غافلي از مرگ حال آنکه به هر روشي زندگي کني آخرش مرگ است دنيا خانه فريب است و تو در پيشگاه خداوندي هستي که تو را مي بيند..... تنها براي لحظه اي رهايي از قبرستان گذري کن و بنگر آدميان از خرد و کلان از غني و فقير و.... چگونه در آغوش خاک خفته اند و چه همرنگ شده اند حالا لحظه ايي بر خود نظر کن که چه هستي ....»، در حال حاضر مشغول تحصيل در رشته معماري هستم به خاطر کسي که بيش از اندازه دوسش دارم و با ديپلم رشته علوم و ادبيات انساني از وقتي نوشتن رو آموختم دارم شعر ميگم و مينوسم از دروغ متنفرم و دروغ هم نميگم ديوانه خدام و پدر و مادرم رو خيلي دوست دارم .در دنيام چون خدا خواسته باشم پس من براي خواسته هاي او تلاش ميکنم اعتقادي دارم به نام وجوديت و سرشته خاکي : من فرزند خاکم روح خدا از بيني بر من دميده شده و ملائک و عرشيان بر من سجده بردند پس قدر منزلت خود را بدانم تا پست نشوم ، فرزند آدم فراموش مکن تمامي انسانها خواهران و برادران توهستند و مخلوقات خدا پس بر آنها احترام کن تا احترام بيني با دوستان دوستي با دشمنان مدارا .... کتاب مقدسم قرآن است و بزرگترين راهنماي زندگيم ، نخ اميد خود بر بازوان با عظمت خدا گره زده ام هر چه او بخواهد همان است يه توصيه به بعضيا که فکر ميکنند بدترينن و در نگاه خدا هيچ جايگاهي ندارن : هم نوع عزيز هيچگاه بزرگترين گناه من و تو از رحمت خدا بالاتر نخواهد رفت يه چيزيو خودم تجربه کردم از نزديک لمس کردم بهت ميگم باقيش باخودت ؛ خيلي از ما آدما در اوج بدترين گناهان در نگاه خدا عزيز ميشيم و به ما بالاترين پاداش و ميده تا جايي که ممکنه پست ترين موجود روز تولد 18 سالگيشو در خونه خود خدا جشن بگيره و خداوند اونو در آغوش بکشه و .... اما
بهترين حرف: خدا را براي بزرگي و مهرش و مخلوقاتش شكر گزار باشيم