پيامهاي ارسالي
+
خدايا پيکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
شهادت نامه را با خون نوشتم
وليکن دفترم آتش گرفته
خودم ديدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم ديدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم ديدم که از تير سه شعبه
گلوي اصغرم آتش گرفته
خودم ديدم سکينه داد مي زند
که عمه چادرم آتش گرفته
الا اي خواهرم زينب کجايي
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم ناله هل من معينم
صدايم، حنجرم آتش گرفته
شاعر: سيد مجتبي
.:. ميثاقي نــو .:.
92/8/23
+
تا خيمهي تقرّب تو پر کشيده ايم
تو نور محض و ما ز تبار سپيده ايم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست
در عاشقي به منزل آخر رسيده ايم
با عطر سيب پيرهنت مست مي شويم
شيدائي قبيلهي عشق و عقيده ايم
دل بر شکوه جنت الاعلي نبسته ايم
وقتي بهشت را به نگاه تو ديده ايم
در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم
عشق تو را به قيمت جان ها خريده ايم
زينب سادات ^_^
92/8/23
+
اي رفته كمكم از دل و جان، ناگهان بيا
مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا
قصد من از حيات، تماشاي چشم توست
اي جان فداي چشم تو؛ با قصد جان بيا
چشم حسود كور، سخن با كسي مگو
از من نشان بپرس ولي بينشان بيا
ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن
بي آنكه دلبري كني از اين و آن بيا
قلب مرا هنوز به يغما نبردهاي
اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا
.
.
*ليلا*
92/7/29
+
غمخوار من به خانهي غمها خوش آمدي
با من به جمع مردم تنها خوش آمدي
بين جماعتي که مرا سنگ ميزنند
ميبينمت براي تماشا خوش آمدي
راه نجات از شب گيسوي دوست نيست
اي من، به آخرين شب دنيا خوش آمدي
پايان ماجراي من و عشق روشن است
اي قايق شکسته به دريا خوش آمدي
با برف پيريام سخني بيش از اين نبود
منت گذاشتي به سر ما خوش آمدي
اي عشق اي عزيزترين ميهمان عمر
دير آمدي به ديدنم اما خوش آمدي!
*ليلا*
92/7/29
+
زندگي مثل پيانو است، دکمه هاي سفيد براي شادي ها و دکمه هاي سياه براي غم است
اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت که دکمه هاي سفيد و سياه
را با هم فشار دهي
پرنيان خيال
92/7/26
+
سلام بر عشق که کليد هر درماني است که جان مي دهد و هم نابود مي کند رشته اي بر گردنم انداخته دوست ...
روياي شبانه♥
92/7/24
+
بي حوصله ام !
دست خودم نيست ...
کمي دلتنگ فردايم !
فردايي که
تو مي آيي ؛
... شايد
من نباشم
پرنيان خيال
92/7/23