شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

چراغ جادو
+ عشق زماني مياد دل را شاد مي کند ولي وقتي معشوق ترکتت مي کند نابود مي کند
+ خدايا پيکرم آتش گرفته دل غم پرورم آتش گرفته شهادت نامه را با خون نوشتم وليکن دفترم آتش گرفته خودم ديدم کنار قتلگاهم که قلب مادرم آتش گرفته خودم ديدم کنار نهر علقم لب آب آورم آتش گرفته خودم ديدم که از تير سه شعبه گلوي اصغرم آتش گرفته خودم ديدم سکينه داد مي زند که عمه چادرم آتش گرفته الا اي خواهرم زينب کجايي لباس دخترم آتش گرفته ز هرم ناله هل من معينم صدايم، حنجرم آتش گرفته شاعر: سيد مجتبي
امشب مير علمدار و و اباعبدالله به شهادت رسيده رسالت سر پرستي بر دوش زينب است
يا زينب امان از دل زينب
+ تا خيمه‌ي تقرّب تو پر کشيده ايم تو نور محض و ما ز تبار سپيده ايم آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست در عاشقي به منزل آخر رسيده ايم با عطر سيب پيرهنت مست مي شويم شيدائي قبيله‌ي عشق و عقيده ايم دل بر شکوه جنت الاعلي نبسته ايم وقتي بهشت را به نگاه تو ديده ايم در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم عشق تو را به قيمت جان ها خريده ايم
امشب خيمه ها مي سوزد کودکان به هر طرف اواره مي دوند
هنگام پر کشيدن ياران يکي يکي اشک دمادم تو مرا مي‌کشد حسين داغ علي اصغر و عباس و اکبرت غم‌هاي اعظم تو مرا مي‌کشد حسين از قتلگاه تو چه بگويم؟ حکايتِ انگشت و خاتم تو مرا مي‌کشد حسين بر نيزه در مقابل چشمان خواهري گيسوي درهم تو مرا مي‌کشد حسين سالار سر بريده‌ي زينب سرم فدات هستي فاطمه! پدر و مادرم فدات
+ خـــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــدايا… صورت حساب لطفا… باقيشم مال خودت… منو خلاص کن سير شدم از زندگي. . .
*ليلا*
92/7/29
زندگي مثل يک بستني است ازآن لذت ببريد پيش از آنکه آب شود
+ اين هم نوعي عشق ...
*ليلا*
92/7/29
اين چه تصاويري هست انتخاب ميکنيد : (
☂sajjad69
دقيقا افرين
همه 5 نظر
سجاد گرامي دوست خوب من ... متن رو دوباره بخون : ) اگه متوجه نشدي باز من در خصوصي در خدمتت هستم و درضمن من رد نزدم : ) ما چجوري هستيم ؟؟ : )
اين چه تصاويري هست انتخاب ميکنيد : ( - ||عليرضا خان ||
+ اي رفته كم‌كم از دل و جان، ناگهان بيا مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا قصد من از حيات، تماشاي چشم توست اي جان فداي چشم تو؛ با قصد جان بيا چشم حسود كور، سخن با كسي مگو از من نشان بپرس ولي‌ بي‌نشان بيا ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن بي‌ آنكه دلبري كني از اين و آن بيا قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌اي اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا . .
*ليلا*
92/7/29
+ غم‌خوار من به خانه‌ي غم‌ها خوش آمدي با من به جمع مردم تنها خوش آمدي بين جماعتي که مرا سنگ مي‌زنند مي‌بينمت براي تماشا خوش آمدي راه نجات از شب گيسوي دوست نيست اي من، به آخرين شب دنيا خوش آمدي پايان ماجراي من و عشق روشن است اي قايق شکسته به دريا خوش آمدي با برف پيري‌ام سخني بيش از اين نبود منت گذاشتي به سر ما خوش آمدي اي عشق اي عزيزترين ميهمان عمر دير آمدي به ديدنم اما خوش آمدي!
*ليلا*
92/7/29
+ يادمان باشد : وقتي کسي را به خودمان وابسته کرديم ! در برابرش مسئوليم … در برابر اشکهايش ؛ شکستن غرورش ، لحظه هاي شکستنش در تنهايي و لحظه هاي بي قراريش …. واگر يادمان برود ! در جايي ديگر سرنوشت يادمان خواهد آورد ، واين بار ما خود فراموش خواهيم شد …
*ليلا*
92/7/29
+ خوبيهاست که باعث ميشه آدما دلتنگ بشن ، به خاطر همه ي خوبيات يه عالمه دلتنگتم !
*ليلا*
92/7/29
+ زندگي مثل پيانو است، دکمه هاي سفيد براي شادي ها و دکمه هاي سياه براي غم است اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت که دکمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي
+ سلام بر عشق که کليد هر درماني است که جان مي دهد و هم نابود مي کند رشته اي بر گردنم انداخته دوست ...
رشته اي بر گردنم افکنده دوست ،مي کشد هر جا که خاطرخواه اوست
+ بي حوصله ام ! دست خودم نيست ... کمي دلتنگ فردايم ! فردايي که تو مي آيي ؛ ... شايد من نباشم
درب کنسرو بازکن برقی
در امتداد زندگي
رتبه 0
0 برگزیده
145 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
در امتداد زندگي عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top