شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
+ «اَفلَح» از ياران مخلص امام علي(عليه السلام) بود و داراي پوستي سياه، با اين که مسلمان خوبي بود اما لحظه اي از زندگي خود گرفتار عمل دزدي و سرقت گرديد. و پس از انجام آن عمل فشار وجدان و ترس از خدا، او را سخت ناراحت نمود. بنابراين توبه کرد و با خود گفت به حضور علي (عليه السلام) مي رود تا با جاري نمودن حدّ دزدي، مرا پاک سازد
به محضر علي (عليه السلام) آمد و سه بار اقرار به دزدي کرد، امام (عليه السلام) چهار انگشت دست راست او را قطع نمود. او با اين که ضربه سختي خورده بود، با قلبي لبريز از ايمان از محضر علي (عليه السلام) مرخص شد و به سوي خانه خود رهسپار گرديد.
در اين ميان يکي از فرصت طلبان و دشمنان پر کينه علي (عليه السلام) به نام «ابن کَوّا» که از خوارج نهروان بود با خود گفت اکنون مي روم و اين شخص را بر ضدّ علي (عليه السلام) مي شورانم. با نيرنگ خاصي نزد او آمد گفت: «آه، آخ، آقا جان! چه کسي دست نازنين تو را قطع کرد؟ به راستي چقدر بي رحمي؟ چقدر قساوت؟!…».
«افلح» که دلي نوراني و ايماني استوار داشت، بر خلاف فکر خام «ابن کوّا» آن چنان شور و نشاط نسبت به علي (عليه السلام) پيدا کرد، که در بازار و محل رفت و آمد مردم، با زبان فصيح به مدح علي (عليه السلام) پرداخت و با سخنان موزون و پر معني که از قلبي پاک و سرشار از محبت علي (عليه السلام) بر مي خاست، فرياد مي زد:
«قطع يميني امام حنفيّ، بدريّ، احدي، مکيّ، مدنيّ، ابطحيّ، هاشميّ، قرشيّ.
قطع يميني امام التّقي، و ابن عمّ المصطفي، شقيق النّبيّ المجتبي، ليث الثّري، غيت الوري، حتف العدي و مصباح الهدي
قطع يميني امام الحق و سيد الخلق، فاروق الدين و سيد العابدين و امام المتقين و خير المهتدين و افضل السابقين و حجة الله علي الخلق اجمعين
قطع يميني داحي باب خيبر و قاتل مرحب و من کفر ...
قطع يميني شجاع جواد، سخي بهلول شريف الاصل و الاصول، ابن عم الرسول و زوج البتول و سيف الله المسلول المردود، له الشمس عند الافول
قطع يميني صاحب القبلتين، الصارب بالسيفين، الطاعن بالرمحين، وارث المشعرين، الذي لم يشرک بالله طرفة عين، اسمح کل ذي کفَّين و افصح کل ذي شَفَتَين، ابو السيدين الحسن و الحسين ... علي ابن ابي طالب عليه الصلوة و السلام ...
به همين منوال با شور و سوز خاصي اين کلمات را مي گفت و جمعيت مردم از هر سو، اطرافش را گرفته بودند چنان چه گويي سخنران خوش بيان و چيره دستي بر مردم خطبه مي خواند. اين خبر به امام علي (عليه السلام) رسيد، امام براي او پيام فرستاد و به حضورش طلبيد و نسبت به او محبت کرد و برايش دعا نمود، و او گفت:
اي اميرمؤمنان! عشق تو در گوشت و استخوانم آميخته و اگر پيکرم را قطعه قطعه کنند، عشق تو از قلبم بيرون نمي رود…
و امام از سوي ديگر دريافت که کوردلي بي ايمان که همان «ابن کوّا» باشد او را اين گونه شوريده و پر احساس کرده است، به «ابن کوّا» فرمود: «اي فرزند کوّي! ما را دوستاني است که اگرآنان را قطعه قطعه کنيم، جز بر دوستي شان نيفزايد،
و به عکس ما را دشمناني است که اگر «شهد عسل» بر گلوي آنها بريزيم، جز بر دشمني و کينه توزي آنها نمي افزايد. آن کس که ما را به حقيقت دوست دارد، حتماً در روز قيامت، مشمول شفاعت ما خواهد شد».
شايد اولين جمله اي که با خواندن اين داستان در ذهن نقش بندد اين باشد که "ايکاش ما نيز چون او محبت علي و آلش با گوشت و خونمان عجين شده باشد و ايکاش افلح دزدي نکرده بود و دستش قطع نميشد" ، ميداني دعايي که حضرت در حق افلح نمود چه بود؟
در کتاب قضاوت هاي حضرت علي (عليه السلام) خوندم که حضرت انگشت هاي افلح رو سرجاش ميگذارن، دستشون رو ميذارن روي انگشتهاش و دعايي ميخونند، دستشون رو که برميدارن انگشت ها به دست وصل شده بوده ...
رزگل
محب جان بلاخره آپلود شد ...بيا اينم فايل صوتي اين فيد http://up.iranblog.com/images/wvn7g6lqdm2prm9pwgvv.wma
ممنون از لطفت بزرگوار، جاي عکس فيد گذاشتم ...
رزگل
:)
اليك سلام مخلص علي و دوستداران علي هستيم
تسبیح دیجیتال
محب علي*عليه السلام*
رتبه 95
1 برگزیده
6 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top