پيام
+
گاهي چقدر زود قول ها و قرارهايمان فراموش ميشود گاهي چقدر زود از ياد ميرود دلي را که در دستانت بود و براي گرفتن يک يخ در بهشت از دست دادي چقدر زود به پايان ميرسد راهي که ميگفتي بي پايان است چه زود روياهاي شبانگاهي جايشان را با کابوسهاي نيمه شب عوض ميکنند چقدر زود پي ميبرم فراموشکاري و چقدر دير ميفهمم عمري را که به پايت از کف دادم بازگشتي ندارد اين چقدر زودها مهم نيستند چون با طبع تو عجين شده اند
شهيد هادي
99/7/6
ميراب عطش
فقط اين چقدر دير شدن هاست که کمرم را ميشکنند همچون يک هيزم آماده برافروختن ... چقدر دير ميشود.... چقدر
الهه ............
عالي بود...............ولي به قول خودتون بعضي وقتا بعضي آدما فقط به درد گذروندن وقت ميخورن جناب ميراب...........
ميراب عطش
حق با شماست خانم الهه اما فقط بعضي آدمها نه احساسي که به يقينش ميرسي و باورش ميکني و دنيايت را از زاويه ديدي که او ميبيند ميسازي .. گاهي چقدر دير ميفهميم بياباني را به چشم جنگل ديده ايم
الهه ............
گاهي چقدر دير مي فهميم كهبياباني را به چشم جنگل ديده ايم........خيلي زيبا بود.....بعضي از جمله هاتون رو بايد با آب طلا نوشت زد به ديوار جناب ميراب
*مهاجر*
ميراب عزيز دل ما رو آتيش نزن . به خدا چيزي ديگه ازش نمونده . . .
ميراب عطش
حضور سرور خودم جناب مهاجر .. دل دريايي شما کجا و آتش ما کجا .. درياي دل خاموش ميکند و با يک هيزم و دو هيزم خم به ابرو نمي آورد
ميراب عطش
خانم بهنوش چه عجب هم زمان با يکديگر آنلاين بوديم و عرض سلامي کردم .. چه خبر از باغ و ميوه هايي که رنگش را هم نديديم ... دييي
ميراب عطش
خانم سحر ف سلام .. ممنون از متن زيباي شما
ميراب عطش
حسين جان آري شود وليکن به خون جگر شود ...
ميراب عطش
خيلي تحسين برانگيز بود خانم سحر ف فوق العاده تکان دهنده و ...... يک فضاي غم انگيز در پشت اين مطلب
ميراب عطش
دوستي يعني کوچک شدن دنيا به اندازه يک نفر يا بزرگ شدن يک نفر به اندازه دنيا .. ممنون از نظرات شما خانم سحر ف
ميراب عطش
محمد جواد عزيز من که حلقه بگوشم و از خود اختيار ندارم