پيام
+
درگوشي هايي با شهيد گمنام:
چه با شگوه شده بودي وقتي بپرچم سه رنگ ميهنت را حجاب خود کرده بودي
چه سعادتي داشتي که با گذشت دهها سال از رفتنت حضرت معصومه ميزبانت شده بود
چه غبطه اي خوردم وقتي که روي دست مردم به سمت بهشت رهسپار بودي
وقتي از درب حرم خارج شدي حس کردم روح از تنم جدا شد
من ماندم و يک دنيا بغض ! من ماندم و ارزوي شهادت
دوست داشتم فرياد بزنم دوست داشتم خودم باشم و خودت و بغضم
اما
||عليرضا خان||
93/9/18