پيام
+
[تلگرام]
آن قديمترها اوضاع بهتر بود
البته نه آنقدرها هم قديم...
همين دهه هشتاد، دهسال کمتر
دردهامان را هي مينوشتيم روي کاغذ و هي مچاله ميکرديم و پرتاب سه امتيازي ميکرديم يک گوشه از سطل يا پخشش ميکرديم کف اتاق...
دلمان شايد آرام نميشد اما خالي که ميشد...
اما حالا چه؟
کمي مدرنترش را در نظر بگيريد...
مينويسيم توي يک گوشه از يادداشتهاي گوشي...
بعد هي ويرايش ميکنيم
هي ويرايش ميکنيم
هي ويرايش ميکنيم...
دردهايمان را که کامل پنهان کرديم
و تقريبا چيزي از نوشتهمان باقي نماند،
دست آخر سِند اش ميکنيم براي ملت...
کانّه نه خاني آمده و نه خاني رفته...
اما اينبار
روحمان است که به جاي کاغذ مچاله ميشود...
.
.
آفتاب
شکار لحظه ها
98/6/9
در انتظار آفتاب
اندر احوالات دنياي مجازي... و تستي براي ارسال تلگرامي:-) دوست داشتيد ادامه ش رو بنويسيد:)
✉ پست دل♡
هي...:D
در انتظار آفتاب
:)
شميم دوست
واي چقدر خوب بود @};-:)
وزنه سياسي
زيبا، خواندني و عبرت آموز است. دستتان درد نکند.
*ري را
چقدر خوب تعبيرش کرديد، خيلي عالي بود
همابانو
خيلي عالي و خيلي زيبا .. :-)احسنت گلم ..@};-عزيزم شما که خودتون توي اين متن مختصر اما کامل و صحيح شرح داده بودين.. ديگه جاي هيچ حرفي نمانده :)
همابانو
اما اينبار
روحمان است که به جاي کاغذ مچاله ميشود...@};-
در انتظار آفتاب
{a h=zirasmoonekhoda313}شميم دوست{/a} ممنون نرگسم خدا رو شکر که خوشت اومده:) @};-
در انتظار آفتاب
{a h=vaznesiasy}وزنه سياسي{/a} سپاس از لطف و حضورتون بزرگوار... قدم رنجه کرديد
در انتظار آفتاب
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} ممنون از لطف هميشگيت مبارز عزييزم@};-
در انتظار آفتاب
{a h=shaerekochak}ري را{/a} ممنون که اومدي ري را جان:) لطف داري
در انتظار آفتاب
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} ممنون از لطف و بزرگواري هميشگيتون مادرجانم:) @};- شرمنده کرديد مثل هميشه
همابانو
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} خواهش ميکنم عزيزم.. =) دشمنت شرمنده مامان جان ..نمي دوني چه ذوقي مي کنم وقتي دست نوشته ي زيباتو دوباره مي بينم :) @};-
اشپزي کد بانو
:D
صديقه اژه اي
يک عمر نوشتيم ولي پاره نموديم
صديقه اژه اي
نوشته هايي که فقط خودمان مخاطبش بوديم صداي تنهاييمان را هيچکس جز دل خودمان نشنيد